بسم الله الرحمن الرحیم اوسعیت نفس الامر از وجود شاگرد: این نفس الامری که فرمودید که نسبت به وجود، اوسعیّت دارد اوسعیّت آن نسبت به عدم چه معنایی پیدا میکند؟ عدم که چیزی نیست که بخواهد نسبت به آن اوسع باشد. استاد: عدم چیزی نیست، یعنی واقعیّت موجود خارجی که آثار برآن […]
8 مهر 1391
بسم الله الرحمن الرحیم تبادر؛ اماره یا علامت یا منبّه برای وضع شاگرد: تبادر، نزد عالم به وضع هم -طبق همان فرمایشی که حاج آقا فرمودند- کاربرد دارد، منتها علامیّت و امّاریت ندارد. ولی مثل یک مذکِّر است. مثل همان بحثی که در بدیهیات بودند که باید مثلاً ذهن خالی از شبهه […]
5 مهر 1391
بسم الله الرحمن الرحیم تبادر؛ علامتی برای جاهل و عالم شاگرد: ببخشید این بحثی که فرمودید تبادر عندالعالم، برای جاهل،اماره است. بعد فرمودید که عالم خودش برای خودش اماریت داشته باشد؟ استاد: بله. شاگرد: فرض سومی را هم می شود مطرح کرد که شخص، به وضع جاهل باشد، ولی به واسطه ی […]
4 مهر 1391
بسم الله الرحمن الرحیم تسهیل شارع در عمل به ظنون عقلایی شاگرد: فرمودید که عقلاء اگر مساله ای خیلی برایشان مهم باشد میگردند تا علم برای ایشان حاصل می شود و آنقدر تحقیق می کنند تا به قطع برسند. استاد: این، به خاطر اهمیت محتمل است. شاگرد: .در فضای فقه،مخصوصا اگر […]
3 مهر 1391
بسم الله الرحمن الرحیم تبادر؛ اماره ای برای جاهل به وضع میفرمایند: [1] أمّا «التبادر»، فالمفيد فيه هو انفهام المعنى من اللفظ بلا ضميمة قرينة، فلا بدّ من إحراز عدمها، إذ مع الشكّ لا تعبّد بالأصل العملي، لأنّه مثبت، و إن سلّم أنّ له حالة سابقة؛ و لا باللفظي، لأنّه لا […]
2 مهر 1391