مدرس : استاد یزدی زید عزه
شماره جلسه: 28
موضوع: فقه
بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه ٢٨: ١٣٩۵/٠٩/١۴
[لمسألة] وجوب إتمام الصلاة على الصبي لو بلغ في أثناء الصلاة مسألة: الصبيّ المتطوّع بوظيفة الوقت بناء علىٰ شرعيّة عباداته ، إذا بلغ بما لا يبطل الطهارة و الوقت باقٍ، فهل يستأنف صلاته كما حكي عن «المدارك» النسبة إلى «الخلاف» و أكثر الأصحاب، أو يمضي فيها؟( بهجة الفقيه،١۵٢)
مساله خوبی است که شاید زیاد محل ابتلاء نشود اما از حیث بحث علمی مباحث بسیار خوبی دارد . و کلمه به کلمه این مساله جای دقت دارد .
الصبی: کسی که هنوز به بلوغ نرسیده است.
المتطوع بوظیفه الوقت: یعنی نمازی که برای دیگران واجب است ، او به نحو غیر وجوب انجام میدهد.
المتطوع : در این کلمه بحث هایی هست که آیا حکم استحباب نسبت به عمل او می آید یا خیر . اختلاف هست . عده ی بسیاری گفته اند بله، استحباب معنی دارد ؛حتی بعضی از آن هایی که قائل به تمرینیت عبادات صبی شده اند ، گفته اند استحباب معنی دارد .
بوظیفة الوقت نشان می دهد نمازی را اتیان می کند که برای دیگران واجب است اما او متطوع است . مثل نماز ظهر و نماز عصر که به حسب ذاتش فریضه است اما او تطوعا به جا می آورد.
من رفته بودم نسبت به این مساله شرعیت عبادات صبی ، مطالب را از جاهای مختلف جمع آوری کنم و ببینم . در این نرم افزار جامع فقه با کتابی مواجه شدم که همه آن ها را جمع کرده بود . البته نمی دانم که همه را چه قدر جمع کرده است . کتاب «موسوعة احکام الاطفال» بود که دیدم که این زحمتی که کشیده شده است خوب است . شما هم اگر خواستید جمع آوری کنید ، خوب است این کتاب را هم ببینید . البته جمع آوری فردی خودش خیلی خوب است و هرگز رجوع به جمع آوری دیگران ، جای جمع آوری فردی را نمی گیرد . اینکه من الآن سست شدم ، عملا کار اشتباهی است . عملا اگر کاری را خودتان انجام دهید و حتی یک شاهد مختصر خودتان بدست بیاورید ، صد برابر بیشتر ارزش دارد از اینکه به جمع آوری دیگران مراجعه کنید . این [رجوع به جمع آوری دیگران ] عین استنساخ است . الآن استنساخ تمام شده است . کپی می کنند یا زیراکس می گیرند اما خود نوشتن یک آیه ، یک حدیث، یک مطلب علمی، به دست خودتان ، هنگامه ای است و بسیار مهم است و برکتی دارد . الان هم اگر کسی برای اینکه مطلبی اوقع و اثبت در نفسش باشد ؛ آن را با دست خود بنویسد، خیلی ارزش دارد و فوائدش را خودش درک می کند ، اگر چه دیگران بخندند که چرا خودت می نویسی . اما خود او بهره شخصی خواهد برد . [1]
ان شاء الله شبیه این کتاب « موسوعة احکام الاطفال » نوشته شود . مثلا موسوعة احکام الجنین ، جنین غیر از طفل است و احکام گسترده ای در فقه دارد .
برو به 0:08:11
(بناءاً علىٰ شرعيّة عباداته )
در مورد این «بناءا» دو احتمال در ذهنم آمد :
1- به «المتطوع» بخورد.
2- ممهّد “اذا” بعدش باشد .
این ها مفادش فرق می کند . طبق احتمال اول این طور می شود که متطوع است بنائا علی شرعیة عبادات الصبی و بنا بر عدم شرعیت اصلا متطوع نیست .
یا اینکه «بنائا» متعلق به بعدش است و ویرگول را باید قبل از این «بنائا» گذاشت . یعنی بنابر شرعیت عبادات صبی «اذا» بعدی معنی پیدا می کند و در این صورت در فرض تمرینیت عبادات صبی اساسا دیگر تعبیر به « یستأنف او یمضی » جا ندارد .
تمام استدلالات حاج آقا در ادامه هم بنابر شرعیت است که پیش می آید و ایشان وجوهی که مطرح می فرمایند بنا بر شرعیت عبادات صبی است .
این ویرگول اولویت دارد که قبل از «بنائا» باشد و “بنائا” به بعدش بخورد.
در مورد اینکه چه کسانی با [وجود] اتخاذ مبنای تمرینیت عبادات صبی قائل به استحباب عبادت او هستند با اینکه مرور کردم ، در حافظه ام نمانده است [ که چه کسانی بودند] و بعدا بحث خواهیم کرد ، چرا که این کتاب « موسوعة احکام الاطفال » از جهت تاریخی منظم نیست . به مناسبت همینطور نقل می کند از فقهاء مختلف . لذا من یادم نیست که در کتب قدیم بوده یا در کتب متاخر بوده است .
شاید این ویرگول را قبل از بناءا بگذاریم از نظر معنا و ویراستاری بهتر باشد. دفعه اول که عبارت را خواندم بناءا را به بعدش زدم. یعنی فرض اذا بلغ… تنها با شرعیت جور است.
شاگرد : کلا بحث در مورد صبی متطوع است و فرض در جایی است که عبادت صبی شرعیت داشته باشد. لذا [بناءاً]بهتر است که به متطوع بخورد . و اگر این طور باشد آن فرمایشات شما هم حاصل است و بحث درست جلو می رود .
استاد: در شرایع(۵٣.١) این گونه آمده است: که اسمی از تمرینیت نمی آورد.
المسألة الثانية الصبي المتطوع بوظيفة الوقت إذا بلغ بما لا يبطل الطهارة و الوقت باق يستأنف على الأشبه
اما در جواهر(٢۶١.٧) به این نحو شرح داده اند.
برو به 0:13:18
المسألة الثانية الصبي المتطوع بوظيفة الوقت بناء على شرعية أفعاله إذا بلغ في أثناء صلاته أو بعد الفراغ منها بما لا يبطل الطهارة كالسن و الوقت الذي يتمكن من أداء الفعل فيه و لو اضطرارا باق استأنف صلاته على الأشبه.
در متن، مرحوم محقق چیزی نسبت به شرعیت عبادات نمی فرمایند اما مرحوم صاحب جواهر بعد از عبارت «المتطوع بوظيفة الوقت » می فرمایند « بناء على شرعية أفعاله» . این شرح ایشان نزدیک می شود به فرمایش شما . چرا که بعد از « اذا بلغ » نیاورده اند . اما آیا خود صاحب شرائع که اینطور فرموده است ، فرض عنوان ایشان ، تنها و تنها بنا بر شرعیت بوده است یا اینکه ذهن ایشان می توانسته بنا بر وجه تمرینیت هم این احکام را اسناد بدهد . طبق فضای خودشان ممکن است ، این وجوه، با تمرینیت هم سازگاری داشته است. این فرض آیا ناممکن است ؟
اما استحباب طبق تمرینیت به چه معناست ؟ فعلی که تمرینی است یعنی خدای متعال ثواب به آن نمی دهد به عنوان کار واجب . اما آیا بر نفس تمرین عوض می دهد یا خیر؟
در کلام بحث شده که « ثواب » با « عوض » فرق می کند . ثواب یک نحو عوضی است که مقارن است با تعظیم و اجلال . اما عوض با تعظیم و اجلال نیست . عبدی که امتثال امر کرده است به او ثواب می دهند ، آفرین می گویند ،اکرامش می کنند . اما اگر مریضی کشیده باشد به او مزد و عوض می دهند ، ولی به خاطر مریض شدن او را اکرام نمی کنند . این اصطلاح در کلام بود .
اما انجام امر خدا ثواب دارد . حال ، متطوع در اینجا یعنی متطوعی که با انجام فعل تمرینی استحقاق ثواب دارد به اصطلاح ثواب کلامی؟
این با تمرینیت زیاد سازگاری ندارد . چون ثواب در جایی است که امر از ناحیه مولی به عنوان امر استحبابی آمده باشد و او هم در مقابل ، با قصد امتثال این امر ، فعل را به جا آورده باشد ؛ این ثواب دارد . اما این با تمرینیت سازگاری ندارد .
البته المتطوع در اینجا یعنی عدم وجوب وظیفه وقت بر او ، نه اینکه تطوع به معنای امر مستقل استحبابی اصطلاحی ، لذا عبارت محقق حلی قدس سره معلوم نیست تصریح در این وجه باشد . عبارت ایشان معلوم نیست به این معنا باشد که عنوان المتطوع مبتنی بر فرض شرعیت باشد .
در مسالک (١۴٧.١) آمده است :
قوله: «الصبي المتطوّع بوظيفة الوقت- إلى قوله- يستأنف». بناء على أن عبادته تمرينية لا شرعية فلا توصف بالصحة و الفساد
عبارت شهید در مقام علت « اشبه » بودن «استیناف» است . این نشان می دهد شهید ثانی از متطوع ، امر استحباب شرعی ، نفهمیده اند. فقط ایشان « اشبه » محقق را معنی می کنند .
در صوم شرایع(١۵.٢) عبارتی دارند :
قوله: «نية الصبي المميز صحيحة و صومه شرعي».اما صحة نيته و صومه فلا اشكال فيه، لأنها من باب خطاب الوضع و هو غير متوقف على التكليف. و اما كون صومه شرعيا ففيه نظر، لاختصاص خطاب الشرع بالمكلفين. و الأصح أنّه تمريني لا شرعي.
این تفکیکی که شهید دارند به یک گونه ، ناب است . ایشان تفکیک کرده اند بین شرعیت صوم و صحت صوم . عمده آن هایی که می گویند تمرینیت ، ابتدا تمرینیت کمی دور به ذهن می آید ، که سؤال می شود برای انسان که چه کسی است که این را قائل شود ؟ بعد که سراغ نظرات علما می رویم می بینیم فقهاء بزرگی مثل علامه ، شهید اول و شهید ثانی و …. حسابی تمرینیت را ترجیح می دهند. این
برو به 0:23:15
جای تعجب دارد . به همین جهت این نگاه شهید ثانی خیلی مهم است . که شرعیت دائر مدار تکلیف است و طفل اصلا قابلیت خطاب ندارد وقتی قابلیت خطاب نداشت اصلا مولی با او حرف نزده است . وقتی که مولی با او حرف نزده است کاری که می آورد صورت کار است تا آماده بشود و عادت کند برای آن زمان که با او حرف می زند . لذا می گویند که حتی نماز صبی مستحب هم نیست . چون امری ندارد و خطابی متوجه او نمی شود . تکلیف به معنای تکالیف خمسه ، هیچ کدام را ندارد . این اصل استدلال آن ها است . شهید ثانی می فرمایند که احکام وضعیه چرا شامل حال صبی نباشد . کسی که نیت صوم کرد و با شرائط آن را به جا آورد ، صوم صحیح را اتیان کرده است . چرا باید باطل باشد ؟ چه مبطلی برای این آمده است ؟
این عبارت شهید ثانی ، یادداشت کردنی است ، به عنوان شاهدی برای جعل احکام وضعی و در مقابل آنچه شیخ انصاری قده می فرمایند که همه احکام وضعی منتزع از احکام تکلیفیه هستند . اینجا شهید این دو را جدا کرده اند . خطاب وضع هست اما خطاب تکلیف نیست چون موضوعا تکلیف متوقف است بر بلوغ .
سؤال : قصد قربت در عبادت شرط است . این صبی وقتی امری ندارد چگونه قصد قربت بکند ؟
جواب : قربت در عبادت به معنای قصد امتثال امر ، اگر قربت این باشد ، این فرمایش ایشان مشکلی پیدا می کند . قصد قربت یک اصطلاح کلاسیک است که در باب تعبدی و توصلی بحث شده است که چه زمانی است که عبد می تواند بگوید که انا اتقرب الیک ، وقتی می تواند بگوید که مولی امر کرده باشد و الا این عبد از ناحیه خود کاری را انجام دهد بدون اینکه مولی خواسته باشد که قصد تقرب معنا ندارد. این مطلب فی حد نفسه درست است اما واقعیت این است که قصد تقرب به همین نحو تعبدی اوسع از قصد تقرب به امر بالفعل است و ملاک کافی است .
سؤال : امام می فرماید که از 7 سالگی بچه ها را امر به صلات کنید ؟
جواب : یکی از مهم ترین ادله همین امر به امر است .
مجموعی که در ذهن من است این است که فضای بحث بر مبنای ارتکازات، مبهم نیست . ما در کلاس چیزی می گوییم ، اما مواردی هست که خود همین فقیهی که قائل به تمرینیت است ، مجبور می شود فکر کند . مثلا آیا ملتزم می شویم که صبی مراهق ، مسجد نیاید ؟ [به معنای اینکه استحباب ندارد ] . یعنی مواردی پیش می آید که همین فقیه می بیند که در کلاس بوده است که تمرینیت را ملتزم شده و الا با ارتکازات سازگار نیست .
مسجد هایی هست که نزدیک مدرسه هست ، برای شخص پیش می آید که می رود مسجد می بیند مثلا در یک صف چهار صبی مراهق ایستاده اند و آن ها را هم می شناسد که مسائل شرعیه را تا حد خود بلدند . در این صورت این فقیه آیا باید بگوید که من دیگر نمی توانم اینجا نماز بخوانم چون این همه صبی ایستاده اند و فقط صورت نماز را اتیان می کنند؟ [آیا ] می گوید نمی توانم در این مسجد نماز بخوانم ؟ در مدرسه ها معلم ها که به نمازخانه می روند، پر است از صبی مراهق ، چه باید بکنند ؟ پس [بنا بر مبنای تمرینیت باید بگوییم] کلّاً از جماعت محروم می شوند . آیا واقعا شارع می فرماید که این ها که نماز می خوانند هیچ است و شمای بالغ با امام فاصله دارید؟ من می خواهم ارتکاز را زنده کنم .
برو به 0:31:37
ما در کلاس تمرینیت را مبتنی کردیم به استدلال بر این که قابلیت خطاب ندارد . اما در وقائع خارجیه ، ارتکاز خود را نشان می دهد . این استدلال [عدم قابلیت خطاب] هم البته جواب دارد .
مرحوم حاج آقا رضا همدانی عبارات خوبی دارند در مقابل این تمرینیت ، اما طبق آن وجهی که ما بعدا عرض خواهیم کرد، کامل نیست . و باید فکر شود که تحلیل خوب برای این که امر به صبی به چه نحو متصور است ، چیست ؟ و جمع بندی اینها بدون اینکه اشکالی در فضای کلاسیک به آن وارد شود [،چگونه خواهد بود] . اگر این ها محقق شد اصلا درنگی نخواهیم کرد در اینکه عبادات صبی شرعی باشد . و در آن صورت چه قدر فروعات و لوازم دارد . مثلا نماز میت را صبی می خواند آیا از مکلفین دیگر ساقط می شود یا خیر؟ صبی مساله دان می رود امامت جماعت می کند آیا شخص بالغ می تواند به او اقتدا کند یا خیر؟
گاهی اوقات ملاک اینطور نیست که به خاطر منع و واهمه ای ، وجود نداشته باشد ؛ مثل آن جا که مصحف را به بچه نمی دهیم چون خوف هتک یا افتادن در جایی که هتک به حساب آید، می باشد . در این مثال واهمه وجود دارد. اما گاهی ملاک [تکلیف] به جهت ضعف اقتضا می باشد مثل بلوغ . تکلیف یک اقتضائی دارد و ملاکاتی دارد این اقتضاء در غیر بالغ ضعیف است لذا تکلیف نمی آید؛ اما اگر غیر بالغ نماز را به همان نحوی که بالغ انجام می دهد ، بخواند ؛ چه مانعی دارد؟ خدای متعال ناراحت نمی شود ، خوب هم هست ، ذکر الله است .
همین تمرینیت نسبت به او، برای این است که او نماز را بخواند و تمرین کند تا وقتی که بالغ شد نماز را به خوبی و تمام و کمال ، به جا بیاورد . این نشان دهنده این است که در او اقتضا وجود دارد ؛ ملاک هست اما ضعیف است . در چنین فضایی نمی توانیم بگوییم که او قصد ملاک می تواند بکند ؟ بله می توانیم . چه منعی دارد از اینکه او قصد ملاک بکند .
بله اگر بچه ای است که اصلا خطاب را سر در نمی آورد ؛ ما نمی گوییم که برای او تقرب حاصل است . چون او اصلا درک نمی کند خطاب را . اما نسبت به مراهق ، مثلا کسی که دو روز مانده تا به سن تکلیف برسد این چنین شخصی قرار نیست که یک انقلاب ماهیت درش بشود . اقتضا در او کاملا هست . فقط روی ضوابط بلوغ ، دو روز مانده است . این چه مانعی دارد؟
یک نظر هست ( نظیر نظر مرحوم آقا ضیاء عراقی ) که صبی مثل بالغ تمام اوامر بر او هست . یعنی لسان خطاب شامل ( بالغ و غیر بالغ) است ، فقط کاری که در مورد او کرده اند این است که در صورت انجام ندادن ، او را چوب نمیزنند. تنها کار این است که به تو تخفیف می دهیم . به خلاف صاحب جواهر که قائل است که اصلا امری نسبت به صبی وجود ندارد . عبارت جواهر(٢۶١.٧) را ملاحظه بفرمایید:
للعمومات التي لم يخرج عن مقتضاها بفعله الأول الذي هو مقتضى أمر آخر غيرها، ضرورة عدم كون المراد بشرعية أفعاله أن الأمر في قوله تعالى «أَقِيمُوا الصَّلاةَ» و نحوه مما هو ظاهر في المكلفين مراد منه الندب بالنسبة اليه، و إلا كان مستعملا في الحقيقة و المجاز، بل المراد استحباب متعلقة بأمر آخر غيره …
یک امر دیگر مستقلا آمده است برای صبی که استحبابا نماز را بخواند . خب آیا صبی مراهقی که نماز می خواند و مسجد میرود و دعا و قرآن می خواند آیا امر دیگری برای خود می بیند یا میخواهد همان اوامری که برای بالغین هست را به جا آورد ؟ این طور نیست که « ایها البالغین اقیموا » .
برو به 0:39:52
در قضیه ملاک هم ما می دانیم که بعضی از ملاک ها در هر حال حسن است و این خیلی مهم است . حضرت فرمودند : ان لکل شیء حد … تنها چیزی که لیس له حد ذکر الله است . لذا در مورد نماز هم حضرت فرمودند : من شاء استقل و من شاء استکثر ( با کمی تفاوت الخصال ج2 ص 523) ، حدی ندارد .[نسبت به ] ملاکی که ذکر الله است می گوییم شاید مولی نمی خواهد . آخر چرا نمی خواهد ؟ مثال بخواهیم بزنیم ، این از آن ویتامین ها و پروتئین هایی است که هر کس به آن نیاز دارد .
من گمانم این است که تمرینیت عبادات صبی خلاف ارتکاز متشرعه است و از کلاس فقه و استدلالات فقه در آمده است . ببینیم این درست است و چه شواهدی بر له یا علیه آن پیدا می شود .
شیعه و سنی می گویند که «الصبی اذا اذن یجزی عن البالغین » .
فقها می گویند : ولیِّ بچه می تواند بچه را محرم کند و لوازم آن را دقت کنید . هست که وقتی محرمش کردی مواظب باش که درست بتواند از احرام خارج شود . اگر صورت عمل بود دیگر از احرام بیرون آمدن چه معنایی دارد ؟
در یک کلمه : در تشریع و تقنین ، در این که مباشرتا حکم به وضع می خورد یا تکلیف ، حکمت تشریع این است که اقصر طرق انتخاب شود . در مواردی است که اقصر طرق ، انشاء وضع است ابتدائا و متفرع می شود بر آن احکامی [یعنی احکام تکلیفی متفرع بر آن می گردد] .
وقتی ما در مواضعی از تشریع و تقنین طریق حکیمانه اقصر الطرق، وضع بود ، بسیاری از این سؤالات و اشکالات کنار میرود. خیلی از مشکلاتی که بار شده است ، دیگر بار نمی شود . ما باید دیدمان را طوری بکنیم که ببینیم اقرب طرق کدام است؟ حکیمانه ترین طریق در تشریع کدام است ؟
[1] سؤال : تایپ چطور ؟
برای سن ما مأنوس نبوده است . اما اگر از سن پایین باشد یعنی از سن جوانی انس بگیرد با کیبورد بله او هم این بهره ها را خواهد برد . برای مثل سن ما که مأنوس نبودیم از اول ضعیف تر است .
دیدگاهتان را بنویسید