1. صفحه اصلی
  2. /
  3. شرح
  4. /
  5. ویژگی های پول

ویژگی های پول

    |
  • لینک کوتاه : https://almabahes.bahjat.ir/?p=2586
  • |
  • بازدید : 205

بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه١۴: ١٣٩٨/٠٧/١٣

بحث پیرامون پول

داشتیم عبارت تذکره را می‌خواندیم راجع به وصیت. اما چون تذکر فرمودند – و مطالب خوبی هم هست و این ها هم باید مقدماتش فراهم بشود برای دنباله بحث – فرمودند پول‌هایی که امروز می‌آید و خلق پول می‌کنند و بانک مرکزی شروع به چاپ پول می‌کند این ارزشش چه بود؟ خب این سوال یکی از سوالات خیلی سنگین این بحث ها هست. آنهایی که من عرض کردم برای مبادی‌اش باید خرد خرد جلو برویم؛ گام‌های اولیه‌اش واضح بشود و پیچیدگی‌هایش بعدا حل می‌شود.

خلق پول اولین خصوصیتش این است که باید بدانیم این پول چه هست و بعد هم خلق پول چکار می‌کند. چیزی که فعلا من عرض می‌کنم هم بصورت ساده که تصور کنید و هم برخی از نکات را در خصوص خلق پول بصورت فهرست‌وار عرض می‌کنم.

آنچه که در بحث خودمان نیاز داریم در غرض و ارزش، همین است که الان بالفعل می‌بینیم؛ مقصود ما از ارزش، کار انجام دادنِ بالفعل است. دیگر بالاتر از پول قلابی می شود؟ پولی که اگر بفهمند آن را می‌گیرند و یک کاغذ بیخود است تا زمانیکه معلوم نشده است قلابی است، به مغازه‌دار می‌دهید و جنس هم تحویل می‌گیرید. فعلا مقصود ما از ارزش همین است که شما را فعلاً به غرضتان می‌رساند.اگر بگویید این پول قلابی که هیچ ارزش ندارد و تخیل ارزش است، درست است ولی این تحلیلِ کار است. یعنی ما می‌بینیم که الان این پول قلابی کار مرا پیش می‌برد. این برای چیزهایی که می‌خواهیم پایه‌ریزی کنیم بس است؛ فقط تحلیل اینکه:

چرا پول قلابی کار مرا پیش برد؟ چرا چیز دیگر اینطور نیست؟ این پول چه خصوصیتی دارد؟ چون که جای یک پول اصلی نشسته است.

آن پول اصلی چرا ارزش دارد و می‌تواند کار را پیش ببرد؟ باید ببینیم پول چیست. پول بحث گسترده، دقیق و جذابی دارد. یک وقتی یک خصوصیاتی در مورد پول به ذهنم آمد که در دفتر یاداشت کرده‌ام طبق شماره‌گذاری‌هایی که کردم تا چهارده مورد شده است ولی مشخصه‌های اصلی آن همان چند مورد اول است.

 

برو به 0:02:48

خصوصیات پول یا ارز(ثمن)

مرحوم محقق فرمودند: الصرف بیع الاثمان. ثمن کمی اعم از نقد است. نقد پول است، فلس و درهم و دینار پول هستند، ولی ثمن یک معنای وسیع‌تری دارد که منحصر در این‌ها نیست ولی به نظر می‌رسد که یک خصوصیاتی دارد. من سریع می‌گویم شما تامل کنید. تقریباً معادل ثمن در زبان امروزه ما می‌شود ارز. ارز شامل دلار و ریال و یورو و… می‌شود.

ثمن باید این چند خصوصیت را دارا باشد (ریخت چیزی که در معاملات به آن ارز می‌گوییم باید این خصوصیات را داشته باشد):

1.رغبت نوعیه در آن زیاد باشد. اگر جنسی دارید که در صد نفر، دو نفر مشتری آن هستند این نمی‌تواند پول بشود. (منظور من از پول همان ارزاست نه یعنی ریال و واحدهای مختلف ارز. اگرچه خود پول یک واحد ارزی بوده است قبلا مثل ریال. وقتی می‌گویند یک پول نمی‌ارزد یعنی یک ریال هم نمی‌ارزد و واحد پول در آن زمان عنوانش پول بوده) 2.( رمز زیادی رغبت)، سهولت تبدیل آن و صورت گرفتن معاوضه و مبادله در آن. رغبت در آن زیاد است چون‌که سریع می‌توانند آن را عوض کنند و در دستشان نمی‌ماند. پول چنین حالتی دارد: سهولت تبدیل. فلذا اگر کالایی دارید که باید شش ماه صبر کنید تا فروش برود، در اینصورت شما مالک هستید ولی گیر هستید؛ این، ریختش ریخت پول نیست و این پول نمیتواند باشد.

  1. 3. وفور و کثرت. اگر یک چیزی پول است ولی در یک میلیون نفر جمعیت، فقط ده تا از آن موجود است در اینصورت پول نخواهد بود. اگر وفور نداشته باشد نمی‌تواند نقش پول را ایفا کند.
  2. 4. غالبا فاقد نشانه و تعیّن باشد. یعنی بی‌نام باشد. مردم می‌گویند پول بی زبان! یعنی حرف نمی‌زند و علامتی روی آن نیست که مال چه کسی است. شاید یکی از حکمت‌های اینکه قید صرف، تقابض در مجلس است همین است که پول را که می‌گیرد، می‌رود و دیگر معلوم نمی‌شود چه وضعیتی دارد چون هیچ علامتی بر روی آن نیست که مال چه کسی است. در مجلس یداً بید؛ بیع الاثمان، این قیدش است که اگر می‌خواهید پول را معامله کنید باید در مجلس باشد. البته این بعنوان حکمت است چون مسائل صرف گسترده است.

5 . علم به مقدار ارزش آن راحت باشد. یعنی ارزش آن باید روشن باشد. شما اگر هزار تومانی داشته باشی این ارزشش مشخص است و دیگر نمی‌گویند این چقدر می ارزد. ارزش‌گذاری و ارزش آن، بالفعل روشن است و بر سر آن نزاع نمی‌شود که مثلا این هزار تومن چقدر می‌ارزد.

  1. 6. قابل صیانت باشد. اگر از چیزهایی باشد که محافظت از آن سخت است، ریخت پول اقتصادی بازار را ندارد. چیزهای بزرگ مثلا یک ماشین نمی‌تواند پول باشد؛ پول را مردم باید به راحتی بتوانند محافظت و نگهداری کنند، نه اینکه لازم باشد یک فضای دیگری و جای دیگری را بگذارند و بروند در اتاق منزلشان.
  2. 7. فساد و آسیب‌پذیری در آن کم باشد؛ این را با عنایت به درهم و دینار عرض می‌کنم. در قدیم با وجود اینکه این همه فلز مثل آهن و مس و … بود چرا طلا، دینار شد و نقره درهم شد؟ چون فاسد نمی‌شد و اگر یک کیسه دینار داشتید پنجاه سال هم پنهان میکردید فاسد نمی‌شد. ولی مس فوری خراب می شود و آهن زنگ میزند و از بین می‌رود و از زیر خاک وقتی درمی‌آوریم می‌بینیم که همه‌اش زنگ زده و از بین رفته. ولی طلا را فقط تیزاب سلطانی از بین می‌برد و دیگر هیچ چیز نمی‌توانست آن را خراب کند. نقره هم همینطور می‌ماند؛ درجه و مرتبه پایینتری نسبت به طلا دارد ولی ماندگاری بالایی دارد.

لذا پول باید طوری باشد که کسی که آن را دارد مطمئن باشد این پول قرار نیست خراب بشود. الان هم پول‌هایی داریم که ارزشش متزلزل می‌شود و دیگر رغبت در آن نیست چون نمی‌داند این پولی که نزد اوست یک ماه دیگر باقی است یا نه. این پول دیگر پولیتش دارد از بین می‌رود. [1]

  1. 8. مرجعیت ارتکازیه برای ارزیابی ارزش اشیاء را داشته باشد. مثل سایر واحد های طول و گرما و…. یعنی در ذهن شما تا به چیزی برخورد میکنید در ارتکاز عرف عام میگویند این چند تومان؟ یعنی وقتی شیء را می‌خواهید ارزش‌گذاری کنید، مرجع ارزش است. قید قبلی این بود که خودش ارزشش روشن است و نزاع نمی‌شود بر سر اینکه ده هزار تومان چقدر ارزش دارد، ولی این قید یعنی شما وقتی با سایر اشیاء هم مواجه می‌شوید و می‌خواهید ارزش گذاری کنید، در ارتکاز شما فوری سراغ آن می‌روید و می‌گویید مثلاً این کتاب چند تومان؟ یعنی مرجع ارزش‌گذاری شما آن است.
  2. 9. از پشتوانه حکومتی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی برخوردار باشد، که این فقط در نقود است؛ این خیلی مهم است و بعدا که پول فیات و پول بانک مرکزی کشورها را که عرض میکنم رمز اینکه می‌توانند خلق پول کنند همین است که اساسا در یک برهه‌ای از زمان‌های اقتصادی، پول پشتوانه داشته است و پشتوانه آن نوعا طلا بوده است و بعداً هم سایر جواهرات قیمتی و همچنین گاهی حتی نفت.

بعد از آن که آمریکا گیر افتاد (بعد از 1948 و 1950) آنها شروع به چاپ پول کردند. تحلیل این پول چیست؟ آیا خلق ارزش کردند؟ خیر، بلکه دلارهایی که در دست مردم بود ارزشش پایین آمد؛ مثل یک مالیات اجباری روی همه آنچه در اختیار مردم است! یعنی دلاری که در دست هر کس بود مثلاً بگوییم اگر 5 تومان ارزش داشت بعد از چاپ پول (کاری که بانک مرکزی آمریکا کرد) عملا 4 تومان ارزش داشت؛ طبق قانون عرضه و تقاضا؛ وقتی عرضه دلار در بین مردم زیاد شد تقاضا و ارزشی که داشت پایین آمد. لذا خلق پول، خلق اعتبار نمی‌کند. مثالی که ذکر می‌کنند این است که کیکی را گذاشته‌اند و گروهی در حال کیک خوردن هستند. شما یک وقتی کیک دیگری از بیرون می‌آورید و روی کیک آنها می‌گذارید و می‌گویید زیادتر شد حالا با هم بخوریم. گاهی اینگونه نیست بلکه شما از گوشه کیکی که جلوی هر نفر در بشقاب اوست برمی‌داری و نتیجه یک بشقاب کیک می‌شود و می‌گویی ببینید که یک بشقاب کیک حاصل شد! این بشقاب کیک حاصل نشده است و ارزش مالی کل موجودی آن ارز تفاوت نکرد، فقط به حسب ظاهر می‌گویید یک بشقاب کیک دارم. این دو خیلی در عملکرد تفاوت دارد.[2]

مباحثی که بعدا عرض می‌کنم، اغراض و قیم، اصلا نمی‌خواهیم تحلیل کنیم. گاهی یک پدیده‌ی ارزش‌گذاری در خارج، نوابغ فن اقتصاد هم از تحلیل آن عاجز می‌مانند و بر سر آن اختلاف می‌شود که چرا؛ چرای آن گاهی خیلی سنگین است. ولی چیزی که ما می‌خواهیم بگوییم از این نظر برای ما تفاوتی نمی‌کند؛ ما می‌خواهیم بگوییم الان از آن کار بر می‌آید و حتی عرض کردم پول تقلبی هم با آن جنس خریده می‌شود و به غرض می‌رسیم، ولو اینکه ارزشی کاذب است.

این است مقصود ما در اعتباریات که می‌گوییم و لذا این هیچ منافاتی با آنها ندارد. ان‌شاء الله هرچه جلوتر می‌رویم، تا جایی که من فکر کرده‌ام، این نظام ارزش‌ها و اغراض جواب می‌دهد و می‌شود قشنگ تحلیل کرد.

سه عنصر دیگر هم باید اضافه شود. در اغراض و قیم، یک قضیه عدل و ظلم داریم، و یک قضیه حسن و قبح، و یک قضیه حق داریم، که به مرور باید آن‌ها را جا بدهیم.

 

برو به 0:20:18

معنای عدل

عدل یعنی وضع الشیء فی موضعه. ظلم یعنی وضع الشیء فی غیر موضعه. حسن و قبح را پارسال در همین مباحثه مفصل بحث کردیم و کتاب کشف المراد را آوردیم که فرمودند والحَسَن اربعة که چند روز بحثش کردیم و عرض کردم که حسن و قبح اینطور نیست و تحلیل مفهومی حسن و قبح از تحلیل مفهومی عدل بالاتر بود. تحلیل مفهومی عدل خیلی خوب است و واقعاً هم کار ساز است. امروز دنبال نوشته‌های قبلی می‌گشتم برای بحث عدد موهومی که فرمودید که ببینم چه بود؛ در آنها به برخی از برگه‌ها برخورد کردم و دیدم که نوشته‌ام: عدل یعنی برابری، نه مساوات،عدل با مساوات فرق دارد مثلا امتحان گرفته می‌شود و یک دانش‌آموز نوزده و دانش‌آموز دیگری بیست می شود؛ در اینجا نوزده با بیست مساوی نیست اما برابر هستند؛ یعنی واقعا این نوزده را اگر بیست بدهیم نابرابری است در نظام عدالت حاکم بر مدرسه.[3]

 

برو به 0:31:23

 

جایگاه حق در جهت‌دهی ارزش‌ها به سمت اغراض

اغراض و ارزش‌ها را مطرح کردیم. می‌رسیم به عنصر حق:

یک چیزی در ذهن من است که دارم مقدمه‌اش را عرض می‌کنم. گفتم که اغراض و ارزش‌ها داریم. ارزش‌ها را باید جهت‌دهی کنیم تا اینکه بتوانیم توسط این ارزش‌ها به اغراض برسیم. تنها یک مفهوم است که در این فضا این جهت‌دهی را ساماندهی می‌کند و آن هم حق است. مفهوم حق، بسیار توسعه دارد و زیبا است؛ فلذا وقتی می‌بینیم که خیلی از فقهاء بحث می‌کنند که آیا حق نوعی از ملک است یا ملک نوعی از حق است، با این چیزی که می‌خواهم عرض کنم ظاهرا شک نمی‌کنیم که ملک خودش نوعی از حق است. یعنی در تمام احکام و انشاءات، هرکجا می‌روید اساسا این جهت‌دهی ارزش به اینکه فلشی پیدا کند که ما را به غرضمان برساند، محوریت جهت‌دهی و سامان‌دهی این فلش، با حق است. حق در فضای تعریف ما حق ثبوتی نیست بلکه حق اعتباری است. یعنی حق محوری‌ترین مفهوم در اعتباریات است. اعتباریاتی که واقعیت نفس الامری ندارند ولی پشتوانه نفس الامریت دارند که درک عقل نظری بود روابط را. وقتی رابطه صاحب ارزش با غرضمان را در نظر گرفتیم این اعتبار حق است که تمیکن می‌کند برای ما و مصحح ایجاد می‌کند برای ما که چیز صاحب ارزش را جهت‌دهی کنیم و به غرض خودمان برسیم.

این فعلا فهرست‌وار بود ممکن است جلوتر برویم و شما رد کنید و ممکن است تایید کنید. علی ایّ حال این را مطمئنم – ولو اینکه این حرف من هم غلط باشد – که شما در این نظام‌دهی این امور فکر کنید، نفع می‌برید ولو اینکه بعدا بفهمید این‌ها غلط است، ولی نفع می‌برید.

 

برو به 0:26:03

ادامه بحث از خصوصیات پول

خب ادامه مورد نهم که پشتوانه حکومتی بود: حکومت در پول خیلی نقش ایفاء می‌کند. در قدیم هم اسقاط درهم و دینار بوده و یکدفعه سلطان اعلام می‌کرد این دینار نزد من ارزشی ندارد و رواج سوقی ندارد و این دینار برمی‌گشت و تبدیل به طلا می‌شد و اگر اسکناس هم بود تبدیل به کاغذ می‌شد. بر اساس اغراض مختلف می‌توانند جورواجور رفتار کنند و پشتوانه حکومتی بخصوص در زمان ما که ارزها بصورت فیات درآمده است حرف اول را می‌زند. پشتوانه حکومتی خیلی اهمیت دارد در تشخیص ماهیت پول و ارزش پول و سایر چیزها.

  1. 10. انتساب شخصی در کار او نباشد. اگر پول بند به کسی است، این پول نخواهد بود؛ مثل چک که ارزش دارد ولی ارزش آن بند به صاحب چک است و باید بروید سراغ حساب او و این پول نخواهد بود.[4]
  2. 11. به منظور متاع خاص و مبادله خاص نباشد؛ مثل کوپن یا بن که جهت دارد برای کالای خاص که این پول نیست، کما اینکه الان کارت‌هایی می‌دهند که کارت کالا است؛ این کارت کالا دقیقا برای مدیریت بازار پول است و لذا پول نیست و خود کسانی که کار اقتصادی می‌کنند می‌دانند که کارت کالا پول نیست و لذا آثار پول و وجود پول را ندارد. این توضیحات دقیق است. کارت کالا اصلا پول نیست، با اینکه ارزش دارد و از آن کار می‌آید ولی خواص پول را ندارد و مضرات پول را هم ندارد.

شاگرد: اعتباری‌هایی مثل بیت‌کوین را شامل نمی‌شود.

استاد: اگر در تحلیل ها واضح بشود، بیت‌کوین پول است. من نمیدانم برخی چرا خدشه می‌کنند.

شاگرد: اصل این اعتبار که می‌گویند هیچ چیز جابه‌جا نمی‌شود و فقط از داخل بانک است…

استاد: اینگونه نیست. من الان عرض می‌کنم. کسی که متوجه باشد کاملا ماهیت پول دارد.

شاگرد: ارز دیجیتال را نمی‌گویم. مانند اینکه مثلا گفته می شود الان چهارصد هزار تومن به حساب شما واریز کردم. پول کارت به کارت می شود و اسکناسی نیست. منظور اعتبار داخل بانک است. یعنی اعتبار در بانک جابه‌جا می‌شود.

استاد: اعتبارات بانکی غیر از پول الکترونیک است. پول الکترونیک و پول دیجیتالی همان پول است. اعتبار بانکی چه در کارت باشد و چه در غیر کارت باشد، اعتبار است و غیر از پول می‌باشد و باید جدا بحثش کنیم.

شاگرد: در بحث ثمن باید جایی برای آن باز بشود، در بیع الاثمان که فرمودید، زیرا به عنوان ثمن حساب می شود.

استاد: مانعی ندارد؛ اینکه به عنوان ثمن حساب می‌شود یا چیز دیگر، باید تحلیل بشود. بحث‌ها دقیق می‌شود و نزدیک به هم. بله، خیلی چیزهایشان شبیه هم است اما دقیقا این هست یا نیست، باید بررسی بشود.

شاگرد: پس فرمایشاتی که دارید ناظر به آن‌ها نیست و آن‌ها یک بحث جداگانه‌ای می‌خواهد؟

استاد: بله بله. الان این مواردی که من می‌گویم پول، منظورم اعتبار بانکی نیست. اعتبار بانکی چیز دیگری است و شبیه قرض است و اگر بخواهید در فضای طلبگی خودمان بگوییم  به شما اجازه میدهند که این ها را بخرید مثل قرض دادن، مثل نسیه. علی ای حال، پول نیست برای شما.

شاگرد۲: شامل اسکناس هم نمی‌شود؟

استاد: چرا. شامل اسکناس می‌شود. در ذهن شما چه آمد که مشکل بود و گفتید شامل اسکناس نمی‌شود؟

شاگرد: نقود و… که فرمودید، طلا چیزی است که ارزشش در خودش هست و رغبت در خودش هست ولی پولی که الآن هست اینگونه نیست.

استاد: ایشان اتفاقاً سوالی که فرمودند، از پول‌هایی است که خلق بی‌پشتوانه می شود و من هم مقدمه‌چینی‌ام برای آن‌هاست که به آن پول فیات می‌گویند.پول فیات که برای قرن بیستم است و زمان بحران اقتصادی شدیدی که برای آمریکا پیش آمد، او دلار داشت و کل دنیا را قبضه کرده بود، از کل دلارهای دنیا قاپید! خلق پول، نه یعنی ارزش دادن به اسکناس هایی که می‌دهیم؛ اینکه گفتم تحلیل مهم است برای همین است:چرا شما پول قلابی را می‌دهید به شما چیزی می‌دهند؟ چون که این جایگزین پول اصلی است و دارید کلاه‌گذاری می‌کنید. در خلق پول هم شما همینطوری نمیتوانید خلق پول کنید. بله، به اوراق بهادار می‌توانید ارزش بدهید؛ چگونه؟ یک بن کتاب می‌دهید که همینجوری [و به خودی خود] ارزشی ندارد، ولی شما که واهب آن هستید و می‌دهید، می‌گویید این را بگیر و بیا آنجا و من به ازای آن به تو کتاب می‌دهم. در اینجا شما دارید خلق ارزش می‌کنید برای یک چیز؛ یعنی می‌گویید این کاغذ ارزشی ندارد ولی بیا آنجا کار تو پیش می‌رود؛ در آنجا کتاب به شما داده می‌شود با شرایط خاص. بن کتاب پول نیست.

شاگرد۲: آیا اسکناس سند مالیت می‌شود؟ مالیتش به آن طلا و نقره است و اسکناس سند مالیت؟

استاد: اینجوری که الان می‌خواهم عرض کنم آن باز هم یک صغرایش است؛ سند مالیت، پول با پشتوانه طلا و نفت و امثال اینها باز یک صغرایش است. یعنی این ثمنی که ما داریم بحث می‌کنیم، یک کلی‌ای است که در هرجایی می‌توانید آن را پیاده کنید حتی در اسکناس‌های فیات. ماشین چاپ، اسکناس می‌دهد بیرون بدون هیچ پشتوانه‌ای، این تعریفی که من ارائه می‌دهم بر آن صادق است و سایر موارد که هرچه جلوتر برویم روشن‌تر می‌شود.

شاگرد۳: سند را بیشتر در چک و… می‌گویند.

استاد: بله چهارده تا چیز را یاداشت کردم که اصلا چک را اینکه مربوط به شخص خاص است، [از ثمن و پول بودن] بیرون کرده است. [در حالی که] پول، بی نام است

شاگرد۴: چک، پول نیست در واقع

استاد: بله، چک پول نیست. چون که چک وصل به یک شخص است ولی پول بی‌نام است و در دست هرکسی باشد ارزش مالی آن محفوظ است. هفت-هشت-ده تا خصوصیت را که به ذهنم بود اگر در نظر بگیریم، ریخت پول در فضای اقتصاد و تجارت [روشن می‌شود که] اینگونه است و این خصوصیات اگر آمد، می شود پول.

 

برو به 0:29:36

ثمره مفهوم شناسی پول

شاگرد: آیا معنا و مفهوم پول هرچه که باشد از جهت عملی در فقه تاثیراتی دارد؟

استاد:بله خیلی. شما اگر بخواهید از ادله شرعیه با مجموع چیزهایی که از ادله می‌دانید، یک قضاوت موضوعی برای مستحدثات بکنید، هم باید کبریات شرعیه را خوب بدانید و هم صغریاتی که می‌خواهید آن کبریات را بر آن تطبیق کنید.

شاگرد: مگر الآن در مفهوم پول اختلافی هست که تاثیر‌گذاری در فقه داشته باشد؟

 

برو به 0:30:10

بیت کوین

استاد: با مقالاتی برخورد کرده‌ام. من از همان اولی که بیت‌کوین درآمد، واضح بود برایم که پول است و الان هم هیچ تردیدی ندارم، بعد دیدم مقالاتی درآمده است که این اکل مال بالباطل است. این دلیلش این است که صغروی خوب تصور نشده است. الان یک چیزی می‌آید و شما باید برای مردم حکم بدهید و شما می‌گویید این اصلا پول نیست و معامله با آن باطل است و حال آنکه شما اگر ماهیت پول را خوب تصور کرده باشید، به محض اینکه مطرح بشود، تردید ندارید که این پول است. و راهش هم می‌اندازند؛ همینطوری که اول به شما می‌بخشند و بعد به ازای آن چیزی می‌دهند. کما اینکه در بن کتاب اینگونه است. اول یک ارز دیجیتالی درست می‌کند و سپس آن را می‌بخشد (و تا نبخشد هم کارش جلو نمی‌رود) بعد می‌گوید حالا که این را دریافت کردی بیا به ازای آن این کالا را بگیر. اول می‌بخشد بعد مبادله را شروع می‌کند و وقتی در چرخه مبادله افتاد، رغبت نوعیه با تمام خصوصیاتی که گفتیم به وجود می‌آید و به راحتی بعدا کار انجام می‌دهد. و از خصوصیات این ارزها این است که پشتوانه حکومتی ندارد. این هم که الان بحث‌های حسابی هست و بعدا هم خودتان می‌بینید، پشتوانه فقط نفسی دارد. یعنی شما به یک عددی می‌رسید که نمی‌توانید آن را کپی کنید و این دیگر ربطی ندارد به اینکه ایران باشد، آمریکا باشد یا عراق باشد. همانطور که ارزش طلا به خودش بود چونکه طلا بود. بله، سلطان می‌توانست ضرب آن دینار را ساقط کند ولی طلا را که نمی‌توانست از طلا بودن ساقط کند. الان هم شما در ایران می‌توانید ارز دیجیتالی برای خودتان درست کنید که ترکیبی از پشتوانه حکومتی و آن کپی‌نابرداری خود ارز باشد. ولی شما می‌توانید یک ارز جهانی درست کنید که ربطی به هیچ کشوری نداشته باشد، ولی پول است.

شاگرد: اگر پشتوانه حکومتی ندارد پس خصوصیت نهم چه می‌شود؟

استاد: عرض کردم که یکی از مولفه‌هایش است. این مواردی را که من عرض می‌کنم به عنوان چیزهایی است که ذهن شما را به پول نزدیک می‌کند. شما اگر پشتوانه حکومتی را نتوانید بفهمید، آن ریخت اصلی پول را که چه کار می‌کند را نمی‌توانید خوب درک کنید، ولی این معنایش این نیست که اگر پشتوانه حکومتی نبود، پول نیست. آن چیزهای اصلی که اول گفتم هست. اتفاقا از مهمترین خصوصیاتش همان وفور و قابلیت تبدیل آن است. اگر به من بگویند بالاترین ارزش پول چیست در جواب می‌گویم مورد دوم است یعنی رمز زیادی رغبت سهولت تبدیل باشد.

شاگرد۲: پشتوانه حکومتی و اجتماعی اگر باشد در اینجا موجود است.

استاد: بله، از پشتوانه حکومتی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی برخوردار باشد.

شاگرد۳: الان چه کسی حاضر است با بیت‌کوین ماشین و خانه اش را بفروشد؟ یعنی شماره یک که همان رغبت نوعیه باشد وجود ندارد. یعنی رغبت نوعیه در خارج وجود ندارد.

استاد: بیت‌کوئین چند دلار معامله می‌شود؟

شاگرد: یک عدد شانزده هزار دلار

استاد: یعنی آنها که مخ بازار و تجارت هستند، دیوانه‌اند که شانزده هزار دلار بابت یک بیت‌کوئین بدهند؟ اینها می‌دانند بعد چه می شود. اینجا هم کار خوبی شده و تصویب کردند و اجازه دادند که بیت‌کوئین تولید بشود. با این چیزهایی که عرض می‌کنم واضح است که این کار اقدام مثبتی بوده است که درست کنند. این نرم‌افزاری که جلوی آن را گرفتند (تلگرام) خیلی خطرناک بود که در کار یک ارز خاصی برای خودش بود؛ البته کار خودش را می‌کند ولی با کارهایی که شد عقب می‌افتد برنامه‌هایش. شما اگر با همان نرم‌افزار، در تاکسی سوار شوید و در مغازه با آن نرم‌افزار به جای اینکه ریال بدهید یا تومان بدهید، گرام بدهید و کار شما راه بیفتد بازهم راضی نیستید؟

شاگرد۳: الان آن حالت نیست که

شاگرد۴: بحث ما در مورد تصور ماهیت پول است، حالا با واحد پول نیجریه هم حاضر به معامله نیستیم چونکه رواج ندارد و دسترسی و وفور ندارد در اینجا.

استاد: بله. شما باید تصورتان از ماهیت پول دقیق باشد و بالا برود تا اینکه بعدا هر سوالی در فقه از مستحدثات پیش می‌آید ابهام صغروی نداشته باشید.

الان شما ببینید تاکسی سوار می‌شوید و نانوایی می‌روید و مغازه میروید و خانه می‌خرید با مثل همین نرم‌افزارهایی که هست به همدیگر پول می‌دهید، گرام میدهید و طرف مقابل از شما می‌گیرد و راضی است و شما نیز به او می‌دهید و کالا را تحویل می‌گیرید. خب کل ایران می‌شود معاملات انجام شود و شما تاکسی سوار می‌شوید و به راننده چند گرام می‌دهید و او هم چند گرام به شما پس می‌دهید در همان فضای نرم‌افزار. لذا نگویید که رغبت وجود ندارد. پشتوانه حکومتی فقط یکی از کاندیداهای پشتوانه ی پول است.

شاگرد: پس اگر یک «یا» بین آن‌ها بگذاریم بهتر است.

استاد: بله این‌ها روشن است. ما نمی‌خواهیم کار کلاسیک کنیم. من می‌خواهم ذهن شما را تحریک کنم که در این فضا فکر کنید و نکات را یاداشت کنید. چیزی که مقصود من است این است که شما جوهره پول را درک کنید. و لذا بعد که می‌بینید محقق اول که فرمودند: الصرف بیع الاثمان، می‌بینید این تعریف خیلی قوی‌تر است  از کسانی که صرف را به بیع الذهب بالذهب و بالفضة تعریف کرده‌اند (بیع النقدین) و این‌ها خیلی با هم فرق دارند. ثمن یک ماهیتی دارد که یکی از صغریات آن، درهم و دینار بوده و احکامی که دارد و لذا اگر شما بخواهید بگویید که شما می‌خواهید قیاس کنید؟ می‌گوییم که قیاس نیست. شارع مقدس در صرف، احکامی دارد که محقق که تعبیر به بیع الاثمان کردند، این احکام را باید طوری درک کنید که اگر صغرای آن درهم و دینار هم نبود آن احکام را بفهمید و پیاده کنید، از باب تنقیح مناط نه از باب قیاس.

حاصل عرض بنده این است برای این است که زمینه فکر فراهم بشود و به این‌ها اهمیت بدهید و در مورد آنها فکر کنید.

 

برو به 0:39:23

ثمن؛عین یا ذمه؟

شاگرد: در واقع ذیل همان ساختار ارزش‌گذاری قرار می‌گیرد؟

استاد: بله یکی از عنصرهای مهم در ارزش‌ها (قیم) پول است. یعنی ثمن یک عنصر صاحب ارزش است، ولی ارزشی منحصر به فرد که هرچه بیشتر جلو می‌رویم و بیشتر در مورد آن فکر می‌کنیم، می‌بینیم پول عجب چیزی است. بعدا عرض می‌کنم؛ سال‌ها فتوای فقهای بزرگ بود و وقتی که معامله‌ی به ذمه را در بازار آوردند خیلی از فتاوا عوض شد. ما می‌دیدیم خیلی از چیزهایی که قبل‌ها در فتوا مشکل داشت، حاج آقا با معامله به ذمه آن را حل می‌کردند.

معامله به ذمه یعنی چه؟ یعنی پول را که دارید می‌دهید، پول عین است؟ ذمه است؟ چه جور چیزی است؟ این خیلی مهم است. الان در فضای رایج ما، پول را دقیقا عین حساب می‌کنند. یعنی یک دینار خارجی با یک خانه و یک کتاب فرقی ندارد و حال آنکه احکام شرعی بالدقه در مورد اینها یک جور نیست. یعنی شما باید به پول در فضای فقه و حقوق یک جور دیگری نگاه کنید نسبت به عین. عین، تعریف خاص خودش را دارد و لذا به این می‌گوییم مثمن، و به آن ثمن. تعریف اصلی بیع این است که ثمن باید پول باشد. کالا به کالا مانعی ندارد، ولی از باب توسعه است، و الّا جوهره اصلی بیعی که در فقه می‌گوییم، یک مثمن داریم که ریختش پول نیست و یک ثمن داریم در مقابل آن که با این توضیحی که عرض کردم ریختش، ریخت پول است و لذا تقسیم‌بندی می‌کنید و میگویید در خواص ثمن، نقد و نسیه است که نقد همان پول است. تقسیم‌بندی نقد و نسیه در ناحیه ثمن است. در ناحیه مثمن دیگر نقد و نسیه نمی‌گوییم، بلکه میگوییم سلم و حالّ. سلم و حال یعنی دیگر بحث بر سر پول نیست بلکه کالا است. البته پول خودش یکی از کالاها است و ما حرفی در آن نداریم ولی کالای خاصی است با روابط و احکام خاص که اگر انسان آنها را نداند بعدا در سر جایش سرگردان می‌شود.

شاگرد: باید در گزاره‌های بعدی ببینیم که ارزش آن لزوما ارزش ذاتی نیست ولو ارزشی که در طول اعتبار باشد.

استاد: بله الان گفتم ارزش یعنی فعلا کار مرا جلو می‌برد. تحلیل اینکه چرا جلو می‌برد خیلی بغرنج است. ما مقصودمان این است.

شاگرد٢: الان خارجی‌ها به بیت‌کوین، پول می‌گویند؟

استاد: ارز دیجیتال است. کوئین یعنی سکه و بیت‌کوین یعنی سکه دیجیتالی. ارز یک معنای کلی است برای همه پول‌ها و سکه نوع پول فلزی است.

و الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین

پایان

 


 

[1] شاگرد: جمله آخری که فرمودید ربط به ارزش داشت که یک ماه دیگر نمی‌داند پیشش ارزش دارد یا نه، به چه جهت فرمودید؟

استاد: چون خراب می‌شود. مثال زدم و می‌خواستم بگویم ریخت پول مورد اطمینان این است که شخص می‌گوید این پولی که دارم پول است و دو سال دیگر هم پول است و اینگونه نیست که دو سال دیگر از بین رفته باشد. در جواهر هم بود، دراهم اسقطه السلطان. در آن زمان‌ها می‌شد که یک‌دفعه‌ای درهم ساقط می‌شد. یعنی ارزش معاملی و پولی آن ساقط می‌شد و از اعتبار می‌افتاد که مسائلش در جواهر هست.

 

[2] شاگرد: این کار باعث تورم می‌شود.

استاد: بله. تورم همه می‌فهمند عملکردش چیست اما رمز آن و تحلیل آن خیلی دقیق است.

[3] شاگرد: نوزده و بیست تناسب دارند.

استاد: تفاعل نسبت است.

شاگرد: برابری، همان مساوات است.

استاد: تناسب یعنی چه؟ تفاعل را معنا کنید. تناسب یعنی مساوات دو نسبت. نسبت بیست به زحمتی که آن شخص کشیده است و جواب سوالات را داده است با نسبت نوزده به درسی که خوانده، برابر است.

شاگرد: نسبت‌های آنها برابر است نه اینکه مساوی هستند.

استاد: بله دیگر، من هم دارم تاکید می‌کنم. اینکه معلوم است که نوزده و بیست مساوی نیستند اما در آن برابری هست؛ یعنی وقتی نظام مدرسه را می‌بینید اگر این نوزده را بیست کنید نابرابری است نسبت به وضع الشیء فی موضعه.

[4] شاگرد: فاقد نشانه و تعین بودن این مورد را در بر نمی‌گیرد؟ چه کسی که صاحب آن [چک] است و چه کسی که در وجه او صادر شده.

استاد: این مواردی را که در اینجا نوشته‌ام در یک جلسه ننوشته‌ام بلکه با فاصله به ذهنم می‌آمده و یاداشت می‌کردم. لذا من چک را با آن قضیه فاقد نشانه بودن را کانّه دو جور دیده‌ام. فاقد نشانه بودن یک حساب است (که نشانه نداشته باشد) با اینکه انتساب نداشته باشد و اگر شما می‌بینید برمی‌گردد به یکی ما الان بحثی نداریم.

شاگرد۲: علاوه بر مورد دهم، بواسطه خیلی از موارد دیگر که ذکر شد چک خارج می‌شود.

استاد: نکته دیگری درباره این مواردی که من یاداشت کرده‌ام و یادم هست این است که از شماره هفت به بعد می‌خواستم که فقط نکات یاداشت کنم، نه خواص پول. خواص پول یک چیز است و نکاتی که باید راجع به پول در نظر گرفت، مثلا فرق پول با چک، چیز دیگر است.