مدرس : استاد یزدی زید عزه
شماره جلسه: 37
موضوع: فقه
بسم الله الرحمن الرحیم
و نذر «الوتر» و «صلاة الأعرابي»، لا إشكال في صحّته؛ و النذر المطلق لا إشكال في انطباقه علىٰ كلّ منهما؛ و نذر الوتر في غير الصلاتين لا يصحّ إلّا علىٰ كفاية الرجحان الآتي من قبل النذر، كما التزموا به في نذر الإحرام قبل الميقات، و فيه تأمّل.
و عبارة المجمع لا تخلو عن إبهام مع الإشكال، و ذكر «السيّد» في حاشية «المفتاح» بعد نقلها: «كذا وجدناها».[1]
و عبارة المجمع لا تخلو عن إبهام مع الإشكال، چند تا از چیزهایی که ماند تا برویم بحث بعدی ، تذکرش را عرض بکنم. یکی ماند که حاج آقا فرمودند عبارت مجمع الفائده ابهام دارد. منظور شریفشان از ابهام چی بود؟
عبارت مجمع الفائده که مربوط می شد به بحث ایشان که عرض هم کردم که و فیه تأمل باید نقطه اش را برداریم و باید ویرگول بشود. کدام قسمت عبارت منظور بود؟ خب منظور ایشان از حیث مطلب؟ عبارت مجمع الفائده این جایش بود که
و لهذا جوزوا أنذر الوتر و صلاة الأعرابي مع القيد اتفاقا[2] که حاج آقا هم همین فتوا را طبق همین پذیرفتند؛ فرمودند که و نذر «الوتر» و «صلاة الأعرابي»، لا إشكال في صحّته؛ که ایشان هم گفتند اتفاقا و النذر المطلق لا إشكال في انطباقه على كلّ منهما وتر و اعرابی؛ و نذر الوتر في غير الصلاتين یک وتر همین طور مطلق؛ نذر یک رکعت نماز بخوانند فی غیر الصلاتین وتر و اعرابی، لا يصحّ إلّا على كفاية الرجحان الآتي من قبل النذر، می گویند که خود نذر رجحان می آورد که این قبول نیست فرمودند كما التزموا به في نذر الإحرام قبل الميقات، و فيه تأمّل که قبول نبود. پس فرمودند که لا یصحّ ، می گوییم که مجمع الفائدة آن طوری که در جواهر آمده ایشان گفتند که «و علی الظاهر فی غیرهما» این یعنی ظاهر علماء این است که نذر وتر فی غیر الصلاة ، نذر یک رکعت بکنید یا نذر صلاة اعرابی بکنید ظاهر علماء این است که این نذز محقّق است، پس چطور شما محکم می فرمایید «لایصح إلا»؟ این علی الظاهر مقدس اردبیلی را چه کار می خواهید بکنید؟ اما این عبارت مبهم است ما قبول نداریم که محقق می خواهند بگویند که ظاهر علماء این است که چنین نذری محقق است. عبارت را رفتیم و برگشتیم و علی الظاهر را آن جوری که معنا کردیم، عرض کردم دیگر ابهامی ندارد اما خب حاج آقا دارند می گویند ابهام دارد؛ نظر شریفشان کجا بوده؟ کجا عبارت الان واضح نیست؟ این را می خواستم عرض کنم.
برو به 0:03:43
من احتمال می دهم که آن مرجع ضمیر «هما» منظور ایشان از ابهام است. ایشان فرمودند که و لهذا جوزوا أنذر الوتر و صلاة الأعرابي مع القيد [3] ؛ قید یعنی چی؟ یعنی نماز وتر مشروعی که همه آخر شب می خوانند را نذر میکند، صلاة اعرابی که روایت با آن خصوصیات مع القید به آن رسیده را نذر می کند ؛ با این قیود نذر این دو تا اتفاقا جایز است. و علی الظاهر فی غیرهما[4] این هما یعنی چی؟ این هما به کی بر می گردد؟ و اگر برمی گردد باید چطور معنا کنیم؟[5]
بعد می گویند : و على الظاهر في غيرهما ؛ اگر مثلا فی غیره بود، لا مقیدا بود ، عبارت صاف بود؛ آن چیزی که حاج آقا می فرمایند ابهام دارد و ما نمی توانیم به نقل مقدس اکتفا بکنیم ، ظاهر علما این است که می شود و علی الظاهر فی غیرهما یعنی اتفاق آن جاها دارند ، غیر این هم ظاهر نظرشان این است؛ چه ظاهری؟ فی غیرهما؛ هما یعنی چی؟
شاگرد : نماز یک رکعتی که وتر نباشد و ده رکعتی که اعرابی نباشد.
استاد : هما به این دو تا نماز بر می گردد. ما گفتیم «غیرهما» یعنی «غیرهمای مقیداً» پس «همای لا مقیدا» می شود. حاج آقا می فرمایند اگر «هما لا مقیدا» می خواستند بگویند ، نمی گفتند غیرهما، باید می گفتند «و بدونه». عبارت ظاهرش این می شد «و لهذا جوّزوا الوتر و صلاة الاعرابی مع القید اتفاقا و بدونه علی الظاهر»؛ ظاهر کسی می خواهد حرفی بزند این را می گوید ؛ نمی گوید «و علی الظاهر فی غیرهما»، غیرهما یعنی غیر صلاة اعرابی؟ نه؛ اگر بخواهند بدون قید بگویند، می گویند «بدونه»؛ این احتمالی که به ذهن من آمد که منظور حاج آقا این بوده است که این کلمه «هما» معلوم نیست «غیرهما» یعنی چی. غیر وتر و اعرابی، نمازهای دیگر علی الظاهر ، خب چیست؟ خود همین دو تا لا مقیدا؟ عبارت این گونه نمی گویند، نمی گویند و علی الظاهر فی غیرهما بلکه می گویند و علی الظاهر بدونه، یعنی مقیدا و بدون قید.
برو به 0:09:04
شاگرد : به فرمایش شما علی الظاهر فی غیرهما یعنی صلاة وتر و اعرابی بدون قید وتر و اعرابی.
استاد : بله، یعنی معنون به عنوان نماز وتر نمی خواهم بخوانم؛ یک رکعت من نذر کردم.
شاگرد : اصلا بگوییم صلاة اعرابی می خواهم بخوانم که صلاة اعرابی نباشد.
استاد : کیفیت نمازی که میخواند همان کیفیت صلاه اعرابی است. من نذر کردم روز یکشنبه 10 رکعت بخوانم، یک دو رکعت سلام می دهم، یک چهار رکعت سلام می دهم، یک چهار رکعت دیگر سلام می دهم؛ این نذر صلاة اعرابی است یعنی همان کیفیت اما لا مقیدا یعنی نه به آن نحوی که در روایت وارد شده است. ما عبارت را این جوری فهمیدیم.
شاگرد : صحبت احتمال دیگر است که هما را به کجا بزنیم؟ اگر این نباشد به کجا بزنیم؟
استاد : لذا ایشان می گویند ابهام دارد.
شاگرد : وجه دیگر اصلا متصور نیست.
استاد : خود مجمع الفائده مطبوع که اصلا واو هم نداشت آن هم کار را مشکل تر می کرد. عبارت این جوری بود
و لهذا جوزوا أنذر الوتر و صلاة الأعرابي مع القيد اتفاقا و على الظاهر في غيرهما که واو هم نداشت آن هم که به خاطر مطبوع های صرفا غلط چاپی بوده که ماشین نویس مثلا «واو» را نگذاشته یا نه واقعا نسخه ای که آن ها چاپ کردند این واو را نداشته؟
شاگرد : اگر این غیرهما را به صلاة اعرابی و به صلاة وتر بزنیم و این طوری معنا کنیم که نذر کردن خواندن این دو نماز صحیح نیست و غیر این ها علی الاظهر صحیح است.
استاد: مقدس اردبیلی نمی خواهند فتوای خودشان را بگویند که بگویند علی الاظهر، می گویند جوّزوا؛ اصلا عبارت قبلی شان این است :
نعم ذلك مذكور في كلام الأصحاب، و الحكم به مشكل، لعموم مشروعية الصلاة، و صدق التعريف المشهور على الواحدة و الأربع، و لهذا جوزوا نذر الوتر و صلاة الأعرابي مع القيد اتفاقا، و على الظاهر في غيرهما[6]
نعم ذلك مذكور في كلام الأصحاب، که گفتند که حتما باید نمازهای مستحبی را دو رکعتی بخوانید و الحكم به مشكل، لعموم مشروعية الصلاة، الصلاة خیر موضوع
و صدق التعريف المشهور على الواحدة و الأربع، بر یک رکعت و چهار رکعت و لهذا جوزوا نذر الوتر و صلاة الأعرابي مع القيد اتفاقا منهم ، و على الظاهر في غيرهما، علی الظاهر نه یعنی فتوای خودشان را می خواهند بگویند بلکه در حال تحقیق هستند می خواهند حرف آن ها را بگویند یعنی ظاهر کلامشان را؛ تنصیص نکردند اتفاقا. قبل از فرمایش شما یک ابهام دیگری هم دارد این است که قبلش گفتند که جَوَّزوا اتفاقا می گویند که و علی الظاهر فی غیرهما ظاهر مقابل اتفاق نیست این مقابله هم باز صحیح نیست؛ باید بگویند مثلا جوَّزوا اتفاقا و فی غیرهما علی الاغلب اکثرهم ، نه این که علی الظاهر؛ ظاهر یعنی چی؟ خلاصه اتفاق کردند یا نکردند؟ آن یکی اتفاقا یعنی تصریح کردند به اتفاق ،اما اینجا نه، تصریح به اتفاق نکردند اما ظاهرش باز هم اتفاقی است، این که اولا خودش بعید است که بگوییم تصریح به اتفاق نکردند ولی ظاهرشان اتفاق است و دوم این که «اتفاقا» هم اتفاق نکرده بودند صریحا ، شما می خواهید که همه قبول دارند. این سوال هم دارد.[7]
شاگرد : این جا ممکن نیست که مثلا در کتابهای قدماء، برخی نمازهای دیگر باشد این علی الظاهر فی غیرهما یعنی فی غیر وتر و اعرابی ، یک نمازهای دیگری هم داریم که علی الظاهر آن ها را هم قبول دارند، ممکن نیست منظور مقدس اردبیلی این باشد؟ این دوتا که خیلی اتفاقی هست ، علی الظاهر سایر نمازهایی که این جوری بیشتر از دو تا هست مثلا نماز سلمان گفتند یا نمازهای دیگر داریم که در مفاتیح هست غیر از این دو تا نماز که چند رکعتی است، علی الظاهر غیرهما هم این جوری است.
استاد : اتفاق دارند؟
شاگرد : علی الظاهر !
استاد : پس یعنی علی الظاهر به جوّزوا می خورد نه به اتفاقا.
شاگرد : مع القید هم کنارش می آید.
استاد : بله، مع القید هم کنارش می آید.
شاگرد : باز ظاهر و اتفاق که ما عرض کردیم می شود به این بیان … ظاهر اتفاقشان بر این دو ، این است که غیر از مواردی که مثل این دو هستند را می شود نذر کرد مثلا نماز سلمان.
استاد : حالا یادم نیست که در مجمع الفائده دو جا صحبت کردند اسمی هم از غیر این دو نماز برده بودند یا نه؟ در کتاب های فقهی بود که گفته بودند غیر این ها هم هست اما اصحاب استثناء نکردند .حالا اگر ایشان اسم آن ها را برده باشند که موید این می شود که «غیرهما» یعنی نمازهای خاصی که غیر این دو تا هست و کیفیت رایج را ندارد؛ این هم حالا اگر شاهدی در عبارت پیدا بشود خیلی خوب است.
برو به 0:15:15
شاگرد : غیر از این دو نماز ، داریم نمازهایی که هیئت آن را نداشته باشد به این معنی که بیش از دو رکعت باشد یا یک رکعتی باشد؟
استاد: بله، در جواهر حتی خواندم گفتم از فرع باید بیایم به اصل آن آخرین صاحب جواهر را خواندم که بعد این که صلاة اعرابی را توضیح دادند و یک خرده روی آن بحث کردند فرمودند احوط این است که صلاة اعرابی را نخواند که دیروز هم عرض کردم حتی صاحب عروه هم احوط را اصلا انداختند گفتند نمازها دو رکعتی است الا الوتر؛ به قول یزدی ها جانم خلاص! یعنی دیگر بحث استثنای صلاة اعرابی و همه این ها را کنار گذاشتند. نمازها دو رکعتی ، دو رکعتی با تسلیم الا الوتر ، تمام شد! در عروه من این طوری یادم است. صاحب جواهر فرمودند احوط ترک اعرابی است بعد فرمودند و اولی منها یعنی اولی از نماز اعرابی چیست؟ فاولی منها فی ذلک غیرها من بعض الصلوات في مصباحه و ابن طاوس فيما حكي عنه في تتمات المصباح
آن ها را هم ترک کند، طوری است که دو رکعتی دو رکعتی نیست. آقا هم گفتند در تبلیغ از من پرسیدند گفتم باید دو رکعتی سلام بدهم گفتید در کجای مفاتیح آورد؟
شاگرد : نمی دانم ! در اعمال یکی از شب ها بود که ظاهرا 11 رکعت بدون سلام به کیفیتی که در اقبال یا یکی از این کتب ادعیه بود.
استاد : ایشان مصباح گفتند و تتمات المصباح؛ من این جا قبلا یکی با مداد حاشیه اقبال نوشته ام صفحه 66 این طور نمازی داریم و یکی هم همان اقبال صفحه 452 که همان اقبال های چاپ قدیم که در نرم افزار ها هستند که همین اقبال است نه چاپ جدیدش. این دو تا را من پیدا کردم و باز هم بیشتر است در کتب فقهی هم گفتند. بله ! نظیر این ها هست حالا اتفاقا همان چیزی هم که باز شما آخر کار فرمودید و رفتید؛ ایشان فرمودند بعد از مباحثه که من گفتم شهید که مردد بودند معلوم می شود ارتکازشان این بوده که نماز که توقیفی است، توقیف یک حدی دارد ، ماهیت صلاة توقیفی است نه ایجاد افراد ماهیت این هم حتما همه جایش توقیفی است؛ برای شهید واضح نبوده است. بعدش آقا فرمودند که خب حالا حاصل بحث ما الان حرم امام رضا می رویم مشرف می شویم یک رکعت نماز سریع بخوانیم و برویم یا نه؟ این را فرمودند که عرض کردم حالا غیر از این که مباحثه ما برای این نیست که این را عمل بکنیم ، مباحثه برای این است که حرف ها را ببینیم ، عمل هم کسی می خواهد بکند اگر برای خودش صاف شده؟ اهل نظر است ومجاز است خب هر چه نظرش است، اگر هم مقلد است که هر چه مفتی برای او گفت، عمل می کند؛ آن چیزی که مقصود ما از این بحث ها هست همین بحث علمی اش است، آن چیزی که برای ذهن خاص من طلبه بیشتر اهمیت دارد این است که ما گاهی در ضوابط کلاس طوری پیش می رویم که بعدا مشکلاتی به وجود میآید که آنها را همین کار کلاس به ما داده است و لذا بحث علمی اش یک قدم نیست که ما حالا وقتی بحث علمی کردیم بگوییم شما یک رکعت نماز بخوانید این اشکال ندارد؛ خب پس می روی حرم بخوان؛ نه! چه کسی می گوید بخوان؟! چه کسی حاضر است خلاف سنت، فوری انجام بدهد و برود یک رکعت نماز بخواند؟ آن فقط در نقلیاتی است که مرحوم محقق از عمر داشتند که عمر خواند. کسی بیخودی می خواهد برود حرم مثل عمر رفتار کند؛ این منظور نیست. اما پس چرا این بحث ها صورت می گیرد؟
خیلی اهمیت دارد! ما می گوییم اگر گفتیم خلاف اعرابی و وتر ، غیر مشروع و مُبتدَع! این هم بعدا بخواهید بیایید مثل اعرابی استثنائش کنید زور فقهی می برد و لذا بعد این همه بحث ها می گویید احوط ترکش است، اما اگر با مبادی اش بیایم بگوییم معلوم است سنت این است اما این نیست که خلاف آن همین جوری که شهید تعبیر می کردند آن بدعت باشد ، حرام باشد ، اصلا این طور نیست ولی سنت این است نباید مثلاً یک رکعت بخوانی؛ خب ثمره علمی کلاس فقه چیست؟ روایاتی که در مصباح آمده ، در بلد الامین است ، در اقبال است ، مدام باید آنها را کنار بگذارید و بگویید غیرمشروع است؛ اگر آن ثابت شد ، بله این ها اصلا هیچی! اما من خیالم می رسد این خلاف ارتکاز مراجعه به این کتب است. بزرگان فن و علمای دین این ها در کتابشان بیاورند اما به خاطر یک چیزی که ارتکاز را خوب تلطیف نکردیم و تدقیق نکردیم ، مدام میگوییم: نه نه احتیاط این است که شما این نماز را نخوانید؛ آخر این احتیاط است؟ یعنی ثمره علمی دارد. به عبارت دیگر وقتی ما می گوییم غیر مشروع است مؤونه استثناء خیلی باید پر زور باشد ، روایت صحیح و معمول به آن هم باز مشکل داریم چه برسد یک روایت بی سند که در مصباح ببینیم اما اگر این چیزی که من عرض می کنم سر برسد که توقیف مرحله ای دارد، ورای آن حرام نیست ولو متشرع آن ها را نمی کند وقتی حرام نشد یک دلیلی که می آید این قدر موونه نمی برد بگوییم خب! در مصباح آمده خب خودت عمل کن، شما از نظر فقهی و علمی مشکل ندارید که بگویید می ایستیم و احتیاط می کنیم.
خب اگر ثابت شد که غیر مشروع است که هیچی؛ همین بزرگوارهایی که اجلای فن بودند و حرف ها را برای ما زدند حرف هایی که خب روی کرسی سوار است و مباحثه ما برای این است که این ها روی آن بیشتر دقت بشود.
شاگرد : در بحث نماز اگر می تواند باشد قاعدتا دعا از این اسهل تر می شود؛ بعد شما در کتب سید بن طاوس مثلا می بینید … می خواستم بپرسم ولی از خاطرم رفت حالا حتما دیدید آن خط و خطوطی که در هم در هم دعانویس ها می نویسند نمی دانم کدام یکی از کتاب های سید بن طاوس بود اصلا معلوم نیست به چه زبانی است!
استاد : آهان! آن قلم ها را می گویید؛ آن قلم ها برای خودش حساب دارد و قلمش متفاوت است . مرحوم نراقی در خزائن دارند نگاه کنید 5 – 6 جور قلم را آن جا می گویند که آن قلمش است شما ب را این طور می نویسید در یک قلم دیگر طور دیگر نوشته میشود، مهج الدعوات را می گویید در مهج الدعوات هست این ها خیلی زیاد است. یعنی مثلا امیرالمومنین اسم اعظم را به صورت یک نردبانی می کشند که روی انگشتر شرف الشمس حک می کنند این باز خودش قلم دارد ولی ما بلد نیستیم بخوانیم یعنی همین را وقتی امیرالمومنین نگاه می کند می خوانند ما بلد نیستیم.
برو به 0:22:54
شاگرد : مأثور بودنش برای شما صاف است؟
استاد : همان اسم اعظم را به آن صورت ظاهرا من یادداشت دارم. شاید مرحوم کفعمی در مصباح، خود همین قلم را به امیرالمومنین نسبت می دهند که حتماً دیدهاید که به صورت نردبانی است دو خط موازی بالا هست ، سه تا خط به صورت عمودی است ، عمودی هم شاید نباشد مورب باشد. مرحوم کفعمی در مصباح دارند و این طور در حافظه ام هست شاید یادداشت هم دارم.[8]
صلاة اعرابی در کلام سید در عروه
شاگرد : صلاة اعرابی را ظاهرا سید دارند در جایی که گفتند
النوافل كلها ركعتان لا يجوز الزيادة عليهما و لا النقيصة إلا في صلاة الأعرابي و الوتر[9]
استاد : بسیار خب! آن قسمت بحث ما نداشتند.
شاگرد : این جا ندارند ولی همین مساله النوافل كلها ركعتان لا يجوز الزيادة عليهما و لا النقيصة إلا في صلاة الأعرابي و الوتر
استاد : پس در مستحبات آخر کتاب الصلاة عروه گفتند. آن مساله ما نحن فیه ایشان تعبیرشان چه بود؟ همان اول کتاب الصلاة ما نحن فیه فرمودند که؟
شاگرد : آن جا فرمودند يجب الإتيان بالنوافل ركعتين ركعتين إلا الوتر فإنها ركعة[10] بعد گفتند و يستحب في جميعها القنوت که یک مساله دیگری است.
استاد : شاید محور فرعی که اول در مانحن فیه گفتند فقط سر رکعتین بوده و فصل به تسلیم را مطرح نکردند چون فصل به تسلیم را مطرح نکردند نیازی ندیدند که اعرابی را بگویند. به اندک چیزی می بینید اشتباه می شود.
نمازهای مستحبی غیر مأثور
شاگرد : الان در این مجالس زنانه اگر شما بروید مثلا نماز حضرت زینب، نماز حضرت رقیه به اندازه چندین برابر این چیزی که شاید در کتب هم در عرف شائع است.
استاد : دو رکعت دو رکعت رجاءً باشد مانعی ندارد؛ خصوصیتش را فرق می گذارند یا نه؟
شاگرد : باب بشود مثلا هر روضه خوانی بنشیند برای خودش یک نماز اختراع کند یک ثواب هایی هم برای آن بتراشد.
استاد : نه! نماز اختراع نکرده است می گوید همان دو رکعت را مثل نماز صبح بخوان.
شاگرد : نه این جوری نیست. یک تفصیلات خاصی برای این قدر مثلا نمی دانم 15 بار فلان سوره را بخوان، 14 بار هم بعدش این را بگو.
استاد : خب آن ها خیلی هایش مأثور است.
دقیقه ٣٠:٠٠
شاگرد : نماز حضرت رقیه ممکن است مأثور باشد؟
شاگرد2 : آن هایی که حضرت رقیه می گویند بعد می آیند ابجد اسم حضرت رقیه پیدا میکنند، بعد از نماز میگویند فلان کار را بکن.
استاد : گاهی هست می بینید نماز مأثور است در فلان کتاب هست یک کسی خواب دیده که این برای حضرت رقیه است بخوان، خواب ضمیمه می شود به این و آن شرعا اشکال ندارد چون نص داریم حضرت گفتند بخوان و خواب او ضمیمه می شود بعد معنون می شود. می گویند آن نماز مستحبی را مثل این که نماز حضرت جعفر را بگویند نماز حضرت رقیه هم هست آن مشکل می شود که بگوییم نه این صرف این عنوانیش خلاف شرع است چون اصل خود کیفیت رسیده است.
شاگرد :در قزوین یکی از دعانویس های معروف کشور است، بعد مفاسدی هم که خیلی آبروریزی بود و پول های هنگفتی می گرفتند یک چیزی که در مقابلش بود همین توقیفی بودن این چیزها بود که حالا مثلا می گیرد چند تا خط خطی می کند چند میلیون پول از طرف می گیرد بعد وقتی به او اشکال میکنی میگوید من یک علمی دارم و از آن استفاده میکنم، ما در مقابل این ها می گفتیم این ها توقیفی است و شما از خودتان دعا و نماز اختراع می کنید.
استاد : بله اگر اختراع بکند به این معنا که مثلا بگوید دو رکعت نماز بخوان مثلا 5 تا فلان سوره در آن بخوان یک طوری است که معلوم است این مقام، مقام معصوم است که معصوم باید بگویند این جوری نماز بخوان؛ اگر این جوری باشد که حرف شما درست بوده است.
شاگرد : ظاهرش این ست که این طوری هم نیست این طرف قاطی نشده این ها یعنی این کسانی که ایشان می فرمایند این رمّال ها و دعانویس ها این ها چرت و پرت هایی هست که اصلا ربطی به این نمازها ندارد حتی کارشان این طور نمازها نیست اصلا این جورها را نمی گویند. خون را در شیشه می کنند چه کار می کنند فلان می کنند کارهایی که حتی خود متشرعه می دانند این اصلا از دین نیامده است.
استاد : به عبارت دیگر باید بگویند این چیزی که گفتی از کجا داری می گویی؟ یک کتاب مأثوری که از معصومین نقل شده بود اگر آدرس داد حالا یک چیزهای دیگری هم عنوان روی آن می گذارد …
شاگرد : یعنی خود عقل هم این را قبول می کند که اصلا چنین افرادی چنین نمازهایی را نمی گویند این ها می گویند برو پوست فلان حیوان مرده را در فلان قبر بگذار و چه کار بکن و …
شاگرد2 : مجالس زنانه از این چیزهایی که حاج آقا می فرمایند خیلی زیاد است در شهر رضا 15 نوع نماز حضرت ابوالفضل داریم که یکی اش 100 تا صلوات در قنوت دارد.
برو به 0:29:10
استاد : که هیچ کدام در کتب نیست.
شاگرد : اگر ما توقیفی بودن را کمی بخواهیم دایره اش باز کنیم آن وقت در جواب این ها می گوید اصل نماز که ما چیزی نگفتیم ؛ رکوع و سجده و این ها هست ما فوقش گفتیم که شما بروید 4 تا قل هو الله را مثلا 5 تا بخوان به جای یک دانه ، 11 تا بخوان و به نیت فلان چیز مثلا 14 تا بخوان.
استاد : شما گفتید؟
شاگرد: ما که نگفتیم، آن ها گفتند. دو رکعت نماز است فقط قل هو الله را مثلا به نیت حضرت سکینه مثلا 12 بار بخوان و رکعت بعدی هم 15 بار بخوان از خودشان با همین حروف ابجد کم و زیاد کردند.
استاد: خب! اگر صرف این باشد و نسبت ندهد که اشکالی ندارد.
شاگرد: خیلی هایشان حاجت می گیرند.
استاد: این چیزی که من دارم عرض می کنم تصور هر فرعی بکنید الان کسی می گوید من عموماتی دارم که فرمودند اگر می خواهید سوره ای از قرآن را در نماز تکرار کنید مانعی ندارد می گوید من حالا فلان عدد را انتخاب می کنم و تجربه کردم فلان عدد در نماز مستحبی را انتخاب می کنم 14 بار مثلا آیه نور می خوانم ، این را می گوییم بدعت است؟ او خودش نمی گوید که امام گفتند، دارد می گوید هر چه می خواهی آیه را تکرار کنی مجاز هستی ، می گوید من خودم 14 را انتخاب کردم و می دانم آثار دارد ، این که نمی شود بگوییم این جایش هم توقیفی است.
شاگرد: شما فرض کنید یک خانمی گفته این نماز حضرت رقیه دو رکعت است قل هو الله 14 مرتبه ، ذکرش هم مثلا سبحان الله چه و چه 15 مرتبه.
استاد: این عنوان را باید بپرسند که این عنوانی که شما می گویید سنخش ، سنخ کلام امام است ؛ کجا گفتند که یک نمازی داریم که برای حضرت رقیه است و با این خصوصیات؟ یک چیز اضافه ای دارد روی آن می گذارد.
شاگرد : فرض این است که مطمئنا یکی از این ها با یک خوابی و با یک ابجدی خودش ساخته و بعد بین مردم گسترش داده و گفته حاجت می گیرید و این را به نیت حاجت گرفتن می خواند؛ این ها می شود که می گوییم اشکالی ندارد چون صورت، صورت نماز است.
استاد : مثلا از طریق علم جفر یک نمازی را سوال کرده و بعد گفته این را بخوانید.
شاگرد : البته خیلی هایشان هم بعید است از این چیزها سر در بیاورندو
استاد : گفتم خلاصه این مورد به مورد در تطبیق کبری بر صغرای حاضر باید دقت بشود. همین جوری بگوییم هر کاری که این ها کردند درست است که معلوم است که این طور نیست، اما هر رقم کاری که با ارتکاز خود متدینین، منافاتی ندارد و داریم انجام می دهیم می گوییم این ها بدعت است و این حرام است این هم موونه بیشتری می خواهد. خیلی از مواردش بود حتی حاج آقا سوال می کردند دیدید گاهی هم داغ می شود این سوالات در ریزه کاری ها که این بدعت است و این وارد نشده است؛ گاهی من دیدم اصلا حاج آقا ناراحت می شدند یعنی از سنخ سوال ناراحت می شدند که این ها دیگر از واضحات است که شما بخواهید این طور هر چیزی را مضیق بکنید.
البته اگر فتح بابش بشود درست نیست. حالا شوخی یا جدی می گویند انسان تنوع طلب است و چیز نوع را دوست می دارد و هر کسی می خواهد که یک چیزی منسوب به من باشد باقیات الصالحات.
شاگرد : الان فرمایش شما این موارد اشکال ندارد؟ یعنی طبق فرمایش شما علی المبنا …
استاد : نه! گفتم باید نگاه بشود.
شاگرد : مثلا خود من الان تصمیم بگیرم فی البداهة بگویم بعد از نماز صبح، یک دو رکعت نماز به نیت 14 معصوم قل هو الله را 14 بار بگوییم این کار کردن اشکال ندارد؟ به همین عنوان که یک نماز مستحبی بخوانم چون 14 معصوم را خیلی دوست دارم از فردا بعد از نماز صبح یک نماز مستحبی دو رکعتی می خوانم 14 تا قل هو الله می خوانم همین نحو بگویم اشکال دارد؟
استاد : اگر صرف این است ، نه دیگر! گفتم عمومات خیلی خوب این را می گیرد؛ عنوان خاص به آن ندادید بلکه همان عمومات را فردی را بدون تصنیف خاص دارید ایجاد می کنید.
شاگرد : اگر اسمش را یک نماز مثلا حضرت …
استاد : اگر اسمش را بگذارم و بگویم برای فلان غایت و فلان حاجت این را این نحو بخوانید ، این دیگر برای محدوده علم ایشان نیست؛ تحت آن مطلقات نیست و «تجاوز عن حده»، تجاوز از حد شده است.
شاگرد : یکی ماهیت صلاة است و یکی هم صنوفی که تصنیف می شود؛ حضرت آقا هم یک فرمایشی داشتند که لعدم الطریق الی الاحراز الا ثبوت النظیر[11] باید نظیرش ثابت بشود؛ این نظیر در چه محدوده ای است؟
استاد : برای صدق گفتند.
برو به 0:35:21
شاگرد : این که بگوییم صدق صلاتیت؟
استاد : بله عبارت این بود :
و الفرق بينهما بعدم إحراز الصلاتيّة في ركعة واحدة غير فارق، لعدم الطريق إلىٰ الإحراز إلّا ثبوت النظير؛ و إلّا فكيف تحرز صلاتيّة الثمان؟ مع أنّها مبنيّة في الروايات بما ليس فيه تعدّد الركعة؛ و في ما يحتمل اعتباره في جميع الصلوات، كيف تحرز صلاتيّة الفاقد على القول بالصحيح؟ بل معنى الصلاة عند المتشرعة غير مختفية، فغيرها مبتدعة عندهم بحسب ارتكازاتهم.[12]
و الفرق بينهما بعدم إحراز الصلاتيّة في ركعة واحدة غير فارق، لعدم الطريق إلىٰ الإحراز احراز چی؟ احراز صلاتیت یعنی همان صدق صلاة بر او.
شاگرد : خب حالا چون به جانب نفی رفتند، ما از طرف اثباتش هم می توانیم وارد بشویم بگوییم همین که نظیرش ثابت شد پس این هم صلاة است.
استاد : صدقش!
شاگرد : صدق صلاة می کند.
استاد : صاحب جواهر هم که منکر نیستند .
شاگرد : پس داخل مفهوم شد.
استاد : ولی صاحب جواهر می فرمایند کافی نیست
شاگرد : بر مبنای فرمایش و مرحوم حاج آقا می خواهم جلو بیایم؛ فرمودید که یک ماهیتی دارد و لذا صدق می کند صلاة اگر نظیر ثابت شد.
استاد: آن نحوی که من عرض کردم نظیری که ایشان میگویند، هم نیازی نیست، مثلاً در فروعات هم گفته اند؛ کسی برای نماز میایستد، حال ضبط ندارد، می گویند چند رکعت می خواهی بخوانی؟ اول نماز مستحبی می گوید اصلش می خواهم دو رکعت سلام بدهم نه این که بخواهم خلاف سنت عمل کنم اما فعلا توجه ندارم سه رکعت هم شد، شد؛ یک وقتی می گویند سهو کرد ، آن منظور من نیست. می گویم من مقید به احصاء نیستم آخر باید رکعات را احصاء کند، بگوید دو رکعت نماز بستم، یک ، دو و سلام بدهم. می گوید من می بندم دو رکعت هم می خوانم من که نمی خواهم خلاف سنت عمل کنم اما در عین حال مقید به احصاء نیستم که مواظب باشم چند رکعت را می خوانم. خب این الان این چیزی که شما می گویید کسی که این جوری نماز می خواند صدق نماز بر او می کند یا نه؟
شاگرد: می خواهم یک چیزی هنوز در ابهام مانده است آن هم این که ما الان یک خرده از آن فرمایشی که حضرتعالی داشتید که فرمودید قیام هست و یک رکوع و دو تا سجده و قرائتی و این به ذهن می آید که یک مقدار فقط در دایره صلوات فرائض یومیه رفتید اما خب چیزهایی مثل نماز آیات هم داریم، آن ها را چه؟ آیا آن ها هم صنف ساز هستند؟ یا بگوییم آن ها یک استثنای خاص هستند؟ یکی بیاید بگوید من یک نماز مستحبی می خوانم به همان شکلی که نماز آیات بود مثلا چند تا رکوع؛ در ماهیت قائل به توقیفیت در ماهیت هم شدیم، گفتیم خب راهش هم شد ثبوت نظیر و نظیرش هم صلاة آیات است ، آیا این هم هست؟ یا بگوییم نوافل به حذاء رواتب یومیه است.
استاد : شهید گفتند که نیست؛ گفتند یک نمازی بخواند با دو تا رکوع این نیست همان جا من دیگر در اصل خودش هم نرفتم صاحب جواهر با خود شهید است ؛چیزهای دیگر هم می خواستیم بگوییم که دیگر ، بله …
شاگرد : چون آن جا حضرتعالی مصداق ماهیت دانستید.
استاد : عرض من این بود اگر تعریف ماهیت گفتیم در نماز آیات، ماهیت نماز هست یا نیست؟ رکوع فردش اضافه می شود ، ماهیت جدیدی به نماز آیات اضافه نکردیم؛ رکوع خودش یک عنصر ماهوی در نماز است ، خب این رکوع را می گویند در یک رکعت 5 تا فرد به آن اضافه کن، ماهیت تفاوتی نکرد.
شاگرد : این طور نیست که نصف رکوع باشد یا از آن بیشتر باشد.
استاد : لذا من برای این که یک طور ماهیت را بگویم گفتم مثلا نیم خیز، حالا یک اسمی روی آن بگذارید، حالت نیم خیز بنشین مثلا با یک حالت خشوع و خضوعی ولی نیم خیز و بگو این هم یک چیزی است، این بدعت می شود. چرا؟ در ماهیت صلاة یک چیزی دارید که توقیفی است و دارد یک عنصر می آید. اما در نماز آیات متشرعه می گویند نماز است.
شاگرد : پس در واقع تصنیف دارد می کند
استاد : من که این طوری به ذهنم می آید ولی واردش نشدیم.
شاگرد : چون آن جا تطبیق فرمودید به خاطر همین یک مقداری ابهام در ذهن ما پیش می آید.
استاد : من این ها را به عنوان مباحثه عرض می کنم. آن سر رساندن حرف به عنوان اسناد به شارع ، بحث ، فقه آن ها یک بحث خیلی سنگینی است اصلا به ما طلبهها، نیامده و به ما فقط مباحثه اش را اجازه دادند. در مباحثه بحث ها را این ها را مکرر گفتم. حاج آقا می گفتند من حاشیه مرحوم آقا میرزا محمد تقی میرزای شیرازی بر عروه دیدم و می گفتند که هیچ چیز نیست فقط هر کجا سید در عروه فتوا داده ایشان احوط کرده است که حتی می گفتند زمان خود میرزا معروف بوده است که یکی از علما گفته بوده که اگر میرزا محمد تقی مرجع شد معلوم می شود مرجعیت هیچ شرطی حتی فتوا دادن ندارد، چون که در فقه معلوم نیست یک فتوا داشته باشد همه اش احتیاط! می گفتند این شرط را هم ندارد. با همه این ها تعجب است که میرزا مرجع شدند یک فتوای برای عراق دادند که همان زمان صدام عکس ایشان را پخش می کردند و سالیان اسم از ایشان می بردند این واقعا قدرتنمایی خداست که این جور مرجعی آن جور کاری هم بکند.
این منظورم بود که حاج آقا می گفتند استادمان که شاگرد میرزا بودند در سامراء می گفتند پرسیدم که این میرزا محمد تقی در فتوا این جور احتیاط می کنند و حاضر نیستند فتوا بدهند در علمیات و مباحثات هم همین جور احتیاط می کردند؟! گفت: اوه اوه در مباحثه کافرماجرایی می کردند در مباحثه به این زودی حاضر نیستند بگویند واجب است یا حرام است؟ مباحثه برای این است که ادله بررسی بشود و برود تا آن جایی که همه محتملات بررسی بشود.
شاگرد : این که نماز توقیفی است، چه چیز آن توقیفی است؟
استاد : ماهیتش، قدر مسلم! صاحب جواهر فرمودند که تا آن فیها خالدون همه بروید جلو توقیفی است این ها چند روز است صحبت ما بوده است.
عرض من این بود که شما یک کلمه کلی توقیفی می گویید درست هم هست اما چه چیز نماز توقیفی است؟ من رده بندی کردم گفتم یک ماهیت نماز داریم که آن حتما توقیفی است، عنصر ماهیت نماز، چه چیز هست؟ باید تکبیر بگوییم «تحریمه التکبیر و تحلیله التسلیم» مثل احرام بستن است که با تکبیرات الاحرام وارد احرام می شوید و با سلام دادن از احرام خارج می شوید ، عناصرش معلوم، خصوصیاتش هم معلوم است. اما این ماهیت، افرادی دارد و این افراد اصناف مختلفی برای فرد تشکیل می دهند نماز 4 رکعتی ظهر با 2 رکعتی صبح با 3 رکعتی مغرب با نماز وتر این ها همه نماز هستند و متشرعه هم می دانند؛ این اصناف توقیفی هستند یا نیستند؟
برو به 0:42:48
شاگرد : این اصناف را آیا شارع درست کرده است؟ یعنی شارع فرموده است من این اصناف را برای نماز جعل کردم یا این که آزادی به ما داد که هر کسی به هر اندازه به هرجور ، به هر سلیقه ای نماز اقتداء کنیم و این نماز یک صنف از اصناف با حفظ ماهیت بشود. با حفظ ماهیتش که تکبیر دارد، رکوع دارد، سجود دارد، این اجازه را شارع به ما داده است؟
استاد : خب همین اول الکلام است؛ دیروز شما تشریف نداشتید شهید در دروس فرمودند: کسی نذر بکند 5 رکعت نماز با یک سلام می خوانم ، 5 رکعت که هیچ جا ندارد؛ شهید تردید کردند گفتند ینعقد علی ترددٍ برای ایشان صاف نبود. صاحب جواهر گفتند عجیب! شما خودتان غیر مشروع می گویید بعد دوباره این را می گویید؟ یعنی برای صاحب جواهر واضح بود که دارند تناقض می گویند؛ اول گفتند غیر مشروع منعقد نیست ثمّ می گویند این غیر مشروع است. من عرضم این بود خب شهید در دو سطر که تناقض نمی گویند، معلوم می شود یک چیزی در ارتکازشان بوده است که آن غیر مشروع را با این، یکی نمی دیدند.
شاگرد : خب حالا همین ذهن حضرتعالی این که می فرمایید به این که می شود اصل نماز توقیفی باشد اما آدم به صنفی از اصناف اتیان کند که حالا مثلا با حفظ ماهیت، توقیفی نباشد و این لازم نمی آید که حتما کسی که این کار را می کند مثلا تشریع کرده باشد. چگونه این اتفاق می افتد؟ این شرطش این است که شارع ولو در یک مجملی به ما این آزادی را داده باشد که ما صنفی از اصناف نماز را اختراع کنیم، شارع به ما ولو مجملا اجازه بدهد …
استاد : ببینید این دو بحث شد خیلی ظریف این ها در ذهنم بود. اختراع صنفی از نماز با ایجادی از فرد ماهیت کلی نماز دو نحو است فرق دارد؛ مقام اختراع صنف، مقام تشریع است و شارع به ما اجازه نداده است اما گفته عموم نمازی که به شما یاد داده ام فردش هر طوری می خواهی خودت ایجاد کن.
شاگرد : این را شما از کجا می فرمایید؟
استاد : صاحب جواهر گفتند که مقدس اردبیلی گفتند من دلیل پیدا نکردم، صاحب جواهر محکم مقابلشان گفتند عدم الدلیل یکفی فی العدم. همین بحث ما این جا بود من عرضم همین بود که مقدس دارند می گویند من پیدا نکردم شما می گویید عدم الدلیل یکفی؛ نه! حوزه های توقیف فرق می کند اگر بگویید عدم الدلیل در حوزه توقیف یکفی، علی الرأس و العین قبول است اما اگر حوزه، حوزه ایجاد فرد است آن جا هم بگویید توقیف است، این ثابت نیست. و لذا «الصلاة خیرُ موضوعٍ»؛ حالا شواهدش در روایات جالب است! شما همین ها را که می گویید همین که آقا گفتند که در تبلیغ از من پرسید نماز بدون دو رکعتی هم داریم؟ گفتند محکم من گفتم نداریم. رفت مفاتیح باز کرد گفت ببین! این یعنی ما در روایات داریم که این را بخوان.
حالا من احتمالات دیگر هم دادم که آن ها دیگر احتمال طلبگی است به این که اصلا بهطورکلی، تشهد و سلام فرض السلام نیست، ماهیت صلاة یک عناصری دارد که در قرآن کریم آمده است و این ها را خود معصومین فرمودند که می گویند فرضٌ یکی سنة واجبة و یکی سنة مندوبة، سنة حسنة همه این ها نماز است با این ضوابط کلاس هم که چندبار دیگر هم گفتم که الان فقه ما رسیده جایی که می گوید قنوت جزء نماز نیست فقط مقارنت دارد. این ها این جور نیست مبادی اش صاف است، قنوت سنة مندوبة، تشهد سنة واجبة، رکوع فریضه یعنی در قرآن آمده است.
گرد : فرمایشی که می فرمایید ایجاد فردش اشکال ندارد اما اختراع اشکال دارد؛ فرق بین اختراع و ایجاد فرد چیست؟
استاد : اختراع یک نحو تصنیف عنوانی است همان جوری که می گفتیم نماز فلان است این ها باید پیامبر به ما بگویند که نماز جعفر را این نحو بخوان یک عنوانی عقلانی – ملکوتی پیدا می کند و یک عنوان برای خودش می شود.
اما فرد نماز، نماز می خواهید بخوانید در سجده سه تا ذکر می گویید یا یکی؟ دست خودتان است. من می خواهم 10 تا بگویم، نمی شود توقیف است.
شاگرد : این ایجاد فرد نیست این که من سه بار تسبیحات می گویم یا یک بار که ایجاد فرد صلاة نیست.
استاد : تصنیف است؟
شاگرد : نه
استاد : خب پس سه بار هم حمد و سوره می خوانیم، می شود؟
شاگرد : نه ! ایجاد فرد نیست. من نماز صبح را دارم می خوانم یعنی شکل و ماهیتش همانی هست که شارع گفته است اما به قل هو الله که رسیدم مکرر می خوانم؛ در این ایجاد فرد نکردم اما …
استاد : این مُجاز است؟
شاگرد : اگر گردن شارع نگذارم، اگر تشریع نکنم مثل این که حضرت می فرمایند «ایاک نعبد و ایاک نستعین» را من این قدر تکرار کردم تا از هوش رفت دارد به ما یاد می دهد که می شود تکرار کرد. این تکرار در شکل معین …
استاد : حالا در نمازهایی هم گفتند که 10 تا را بخوان سلام نده، آخر کار سلام بده؛ دارند یاد می دهند که این می شود.
شاگرد : جایی که فرمودند می شود آن جایی که نفرمودند را عرض می کنم.
استاد : ما هم همین را داریم می گوییم که وقتی گفتند یک جا که گفتند علماء طوری جلو آمدند می گویند اصلا هیچی به هیچ جا؛ گفتند هم ضعیف است خلاف قاعده مسلم فقه است این ها غیر مشروع است ، غیر مشروع با یک حدیث درست نمی شود این ها همه را کنار بگذارید.
شاگرد : آن جا که فرمودند درست است منتها سوال من این است که می خواهم شما من را روشن کنید که آن جایی که شما می فرمایید ایجاد فرد اشکال ندارد اما اختراع اشکال دارد ، ممیز این دو تا چیست؟ کجا ما می گوییم این جا ایجاد فرد کردیم و این اشکالی ندارد؟ اما این جا اختراع است؟ تفاوتش چیست؟
برو به 0:49:30
استاد : اختراع به معنای تصنیف یعنی یک خصوصیت خاصی را بر ریخت نماز بدهیم که این با آن چیز متداول فرق دارد مثلا یک سجده به جا بیاوریم و بگوییم این نماز یک سجده ای مثل نماز آیات بگوییم 5 تا رکوع؛ این تصنیف است، اما می گویم این یک رکعت نماز را دیدی؟ این را 5 بار بخوان. این کیفیت تکرار خود رکعات است من چیزی را به آن اضافه نکردم، 5 تا رکعت شد حالا شهید هم مسلّم قبول نداشتند اما تردید را داشتند که اگر بگویم هیچ سلامی هم نمی دهم 5 تا رکعت پشت سرهم می خوانم و بعد سلام می دهم.
شاگرد : الآن آن چیزی که اول بحثتان از نماز اعرابی و نماز وتر صحبتش بود که نذر بکند انجام بدهد، نذر اشکال ندارد و حتی اگر چنانچه نذر بکند که مقید به آن قید هم نباشد مثلا اشکالی ندارد یعنی مقید به اعرابی نباشد …
استاد : حاج آقا قبول نداشتند؛ این ظاهر عبارت مقدس اردبیلی بود که حاج آقا محکم گفتند لا یصح؛ گفتند نمی تواند چنین نذری بکند.
شاگرد : بوی اختراع می آید؛ وقتی که نماز، اعرابی نباشد چیست؟
استاد : این بویی که شما می فرمایید، اصل احتیاط و این وادی ها نرفتن چیزی است اما بحث برای این که قطعی بشود که این جا از آن موارد قطعی هست یا نیست ، آن هم طبق ضابطه جلو می رویم.
والحمدلله رب العالمین وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین
پایان
تگ: صلاة اعرابی، شرف الشمس، توقیفیت صلاة، بدعت، دعانویسی، تفاوت اختراع و ایجاد فرد صلات، محدوده توقیفیت، ماهیت صلاتیه،میرزای شیرازی، آیه الله بهجت، نماز مستحبی غیرمأثور، سید بن طاووس، اقبال الاعمال،مهج الدعوات.
[1] بهجة الفقه، ص11
[2] مفتاح الكرامة في شرح قواعد العلامة (ط – القديمة)، ج2، ص: 12
[3] مفتاح الكرامة في شرح قواعد العلامة (ط – القديمة)، ج2، ص: 12
[4] همان
[5] . و لهذا جوز و أنذر الوتر و صلاة الأعرابي مع القيد اتفاقا[5]؛ مع القید این جا یعنی چی؟
شاگرد : در وتر یک رکعت معلوم است اختلافی است و در آن ، بیشتر از دو رکعت.
استاد : قید یعنی این؟
شاگرد : قید ظاهرا این که مقید کند آن نماز وتر را می خواهم بخوانم.
استاد : یعنی می خواهم وتر شب را بخوانم؛ نذر می کنم که نماز وترِ شب را بخوانم مع القید یعنی نه یک رکعت نماز بخوانم که رکعتش فقط با وتر یکی است.
شاگرد : نذر می کنم صلاة اعرابی را بخوانم که این کیفیت است.
استاد : بله شما نذر می کنید نماز روز غدیر را بخوانیم.
شاگرد : اگر نذر کنم که نماز اعرابی بخوانم دیگر صلاه اعرابی قیدی نمی خواهد.
استاد : قید میخواهد، شما می گویید یعنی من نذر می کنم صلاة اعرابی را روز جمعه بخوانم ؛ این یعنی همینی که روایت می گوید نص بر آن وارد است. اما یک وقتی می گویید من نذر می کنم روز جمعه 10 رکعت نماز بخوانم….
شاگرد : من الان گفتم صلاة اعرابی و نماز وتر این خودش مستغنی از قید است که بگوییم نماز وتری که فلان خصوصیت را دارد.
چون این عنوان مشیر است به آن چیزی که در شارع وارد شده است. قید همین است، قید خود همین است که می گوییم صلاة اعرابی می خوانم که مقید است به این که صلاة اعرابی است.
استاد : ما یک صلاة وتر داریم ، یک صلاة اعرابی داریم و عنوانی است وارد شده است و روشن است؛ یکی هم کیفیت این نماز داریم و این کیفیت می تواند بدون این عنوان هم بیاید که یک رکعت نماز می خوانم؛ این نماز من را هیچ کس از متشرعه نمی گوید نماز وتر است، می گویند یک نماز یک رکعتی است ، وتر هم اگر می گویند یعنی وتر لغوی. وتر اصطلاحی نیست منظور، مع القید است یعنی این عنوان قیدش باشد؛ نماز وتر نذر کردم، نماز اعرابی نذر کردم.
[6] جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ج7، ص:54
[7] . شاگرد : ظاهر اتفاقشان این است که در غیر این هم ، همین را دارند.
استاد : یعنی ظاهر اتفاقشان؟ یعنی وقتی نذر وتر مع القید را تجویز کردند ظاهرش این است که قیدش را هم می گیرد؟
شاگرد : مجموع عبارت که قبلا داشتند که توضیحات می دادند که مشروعیت بر یک رکعتی صادق است.
استاد : آن استنباط خودشان بود «جوّزوا» را دارند نقل می کنند.
شاگرد : مگر موید خودشان نمی خواهند بیاورند؟
استاد : چرا! اما باید یک چیزی باشد که از آن ها محقق شده باشد نه این که خودشان بگویند من استدلال کردم «جوّزوا صلاة الوتر و صلاة الاعرابیّ مع القید اتفاقا» همه و «علی الظاهر فی غیرهما»؛ مقابل اتفاق که ظاهر نیست.
[8] شاگرد : خود این شرف الشمس اعتبار دارد؟ سند دارد؟
استاد : در کتب معروف است و گفته می شود.
شاگرد : به مناسبت بحث پرسیدم
استاد : من چون این ها را بلد نیستم زود بحث را رد می شویم.
شاگرد : این که روز خاص و زمان خاص حک می شود اعتبار دارد؟
استاد : معروف هست و می گویند؛ من هم یک وقتی که دنبالش گشتم برای خصوص شرف الشمس در این کتاب هایی که دست ما بود چیزی پیدا نکردم ولی می گویند و در السنه هست و در کتاب های دعای قدیمی هم چه بسا باشد اما حالا سندش و خصوصیاتش باید نگاه بشود.
[9] العروة الوثقى (للسيد اليزدي)، ج2، ص: 111
[10] العروة الوثقى (للسيد اليزدي)، ج1، ص: 515
[11] بهجة الفقيه، ص: 10
[12] همان