1
قبض پدر صغير اگر موقوف عليه باشد، يا جدّ ابى او، براى وقف، كافى در تماميّت وقف است. و هم چنين است قبض ساير اوليا، مثل وصىّ اب و جدّ ابى.
وهم چنين اگر موقوف در يد موقوف عليه به سببى جايز يا غير جايز بوده، لازم است در صحّت وقف، وقوع قبض در مرتبه استدامه با اذن و قصد وقف بودن.
صحيح نيست وقف بر نفس؛ و اگر وقف بر نفس و بعد از خود به غير كرد، اظهر صحّت وقف است در غير، و بطلان آن در نفس. و اگر وقف كرد بر خود و غير، اظهر صحّت وقف است در نصف راجع به غير.
و اگر وقف كرد بر خود و فقرا، در نفس باطل است و در فقرا صحيح است، و در توزيع تأمل است. و اگر خودش را فقير نمىدانسته، اظهر صحّت وقف در نصف و مربوط بودن آن نصف به فقرا است.
اگر شرط كرد واقف، انتفاع خودش و متعلّقين خود را، تا مدتى، اظهر صحّت وقف و شرط است با صدق «تسبيل منفعت»، به عدم استيعاب شرط، منافع را.
و هم چنين اگر شرط كند انتفاع مادام الحياة خودش را، كه مثل وقف عين مستأجره تا مدت طويله است.
اگر وقف كرد بر «فقرا» يا «فقها» پس واقف از آنها شد، جايز است انتفاع او مثل ساير فقرا وفقها. و هم چنين اگر از اوّل فقير يا فقيه بوده است. و هم چنين در ساير اوقاف عامه اگر منطبق باشد يا بشود عنوان موقوف عليه بر شخص واقف، جايز است مشاركت واقف با ساير موقوف عليهم.