1
معتبر است در مرتهن «كمال عقل» و «نفوذ تصرّف»، به نحوى كه در راهن گذشت؛ لكن سفيه و مفلّس مىتوانند ارتهان نمايند به جهت خروج آن از تصرّفات ماليّه [ اى ]كه مورد حجر و منع آنها است.
جايز است براى ولىّ يتيم، قبول رهن براى او، مثل قبول هبه و وقف؛ ممكن است گاهى واجب بشود، مثل اينكه بفروشد مال يتيم را به غير ملىء و مأمون؛ به خلاف صورت ظن اطمينانى به ملائت و امانت مشترى. و اگر وثاقت در مشترى باشد و ملائت نباشد، معلوم نيست خلوّ تصرّف بيعىِ مذكور بدون ارتهان از مفسده؛ و بايد تصرّفْ خالى از مفسده باشد، يا آنكه اقلّ مفسدتاً از خلاف آن باشد اگر چه لازم نيست از او اصلح تصرّفى نباشد كه مستلزم تعطيل مال يتيم است.
و اگر دو تصرّف متساوى باشند در خصوصيّات با ملاحظه احسن بودن مبادرت در بعضى و انتظار در بعض ديگر احياناً و مع ذلك يكى احسن از ديگرى بود و هر دو ميسور فعلى بودند، پس احتياط در اختيار احسن بالفعل است و ترك انتظار براى احتمال احسن بودن تصرّف ديگر فيما بعد.
و جايز است براى ولىّ طفل، رهن دادن مال او در صورت غبطه و مصلحت، مثل بيع