1
1 . هدى، فقط بر متمتّع واجب است؛ و بر قارن و مفرد، واجب نيست؛ و بر قارنْ مستحب است، و اُضحيّه بر همه مستحب است، و هدى تمتّع، مجزى از اُضحيّه است، چنانچه مذكور خواهد شد، ان شاء اللّه.
2 . جايز نيست جمع بين حج و عمره با يك نيّت؛ پس اگر جمع كرد به نحوى كه يكى از آنها مقارن نيّت متعلّقه بخصوص آن بدون كمى و زيادتى نباشد، خصوص فاقدِ نيّتِ صحيحه كافيه، باطل است، مثل صورتى كه بطلانِ منوى، به سبب نقصانِ مبطل يا زيادتىِ مبطله باشد.
3 . جايز نيست ادخال هر يك از حج و عمره بر ديگرى، يعنى احرام حج قبل از اتمام افعال عمره يا احرام عمره قبل از اتمام حج؛ پس اگر ادخال كرد، داخل كه دوّمى است، باطل است؛ و اوّلى كه مدخولٌفيه است، صحيح است با اتمام آن. و كلام در صحّت خصوص احرام حج بعد از سعى عمره و قبل از تقصير آن، و انقلاب آن به حج افراد، مذكور مىشود.
4 . جايز نيست نيّت دو حج با هم، يا دو عمره با هم، به نحو جزئيّت هر كدام براى عمل منوىِّ به يك نيّت در تقدير صحّت فرض. و اگر جمع در نيّت ـ به نحو مذكور ـ شد، هر دو باطل مىشود مگر با استقلال هر عملى با نيّت مخصوصه كه متعلّق بخصوص آن عمل است بدون ضميمه، به جهت عدم واقعيّت مقصود و آن امرِ واحدِ متعلّقِ به دو