1
اگر صبىِّ مميّز يا مجنون يا مملوك، به نحو صحيح، داخل در حج ندبى شدند [ سپس ]كامل و بالغ و آزاد شد قبل از وقوف به مشعر، پس وقوف نمود به اختيارى عرفه يا مشعر در مرتبه اوّل يا اضطرارى آن در مرتبه دوّم به نحو آتى، صحيح و مجزى از حجّهالاسلام است با ساير شروط و با اداى واجبات لاحقه بنا بر اظهر. و كفايت ادراك آنچه با آن حج ادراك مىشود اگر چه اضطرارى مشعر باشد با انجام واجب از اضطرارى عرفه، خالى از وجه نيست.
و اظهر عدم وجوب تجديد نيّت حجّهالاسلام، يا تجديد نيّت احرام، يا نيّت وجوب است، به مجرّد كمال. و اظهر عدم لزوم استطاعت در متقدّم از زمان كمال است؛ و اما [ از ] زمان كمال، پس استطاعت به قدر فراغ از واجبات حج معتبر است بنا بر اظهر.
و در صورت ادراك حج به نحو صحيح، در اجزاى عمره سابقه بر كمال از متمتّع، تأمّل است؛ و احوط اعاده عمره است به قصد وظيفه بعد از اتمام حج اگر در اشهر حج باشد؛ و اگر نباشد، در سال آينده به قصد وظيفه انجام دهد عمره را با حج تمتّع بنا بر احوط؛ و اگر وظيفه تمتّع نبوده، كافى است عمره مفرده در سال آينده.
اگر نائى اِفراد را به جا آورد و قبل از وقوفْ كامل شد، پس احوط عدول به تمتعِ كامل است با سعه وقت؛ و با عدم آن [ احوط ] اتمام حج و اتيان به عمره [ است ]بعد از آن در اشهر حج به قصد وظيفه. و در عدول اضطرارى از تمتّع به افراد با سقوط ترتيب در حج و عمره از نائى، تأمّل است.
و اگر متمتعْ كامل شد در اثناى حج قبل از وقوف، احوط نيّت عدول به افراد است و اتيان به عمره مفرده بعد از اتمام حج.
احرام صبىّ مميّز، صحيح است. و احوط در صورت استلزام تصرّف در مال، اذن ولىّ است در صحّت آن.