1
پس از اخراج زكات مستحبّه، اظهر عدم اغناى مستحب از واجب است كه يكى به مجرّد استفاده، ثابت است و ديگرى، با بقاى عين نصاب تا سال با شروط.
و گذشت كه در تقديرِ محذور در اجتماع، زكات واجبه ثابت است خصوصاً در اين مستحب با تسامح.
و در مقابل اينها [ است ] آنچه متّخذ براى نگاهدارى است ـ مثل مسكن و اثاث و ثياب و آلات و متاعها ـ كه در آنها زكاتِ مستحبّه نيست.
در اسبها مستحب است زكات به شرط آنكه «ماده باشد»، و «سائمه باشد»، و «سال بر آن گذشته باشد در ملك تامّ»؛ پس در «عتيقِ» از آنها ـ كه متولد از دو اسب عربى است ـ دو دينار، و در «برذون» كه خلاف آن است، يك دينارْ ثابت است.
و احوط اعتبار انفرادْ در ملكِ يك اسب است، اگر چه به سبب شركت در دو اسب، يك اسب كاملْ مال يكى بشود؛ و اعتبار عامل نبودن اسب و بلوغ و عقل، در اين حكم، استحبابى است.
و در «غلام» و «كنيز»، استحبابِ غيرِ زكات فطره واجبه در هر سال، موافق احتياط است؛ و هم چنين شترى كه از عوامل باشد نه از سائمه.
هشت صنف، مستحقّ زكات هستند:
صنف اوّل و دوّم: «فقير» و «مسكين». اجتماع و مقابله، اقتضاى مغايرتِ مستعملٌفيه [ را ]دارد. و مراد از فقير كسى [ است ] كه كمبود معيشت دارد، و از مسكين، كسى كه بيچاره است و هيچ ندارد. و عنايت به حال اخسّ، اقتضاءِ جمع و تقابل كرده است در آيه شريفه، مانند ذكر خاص بعد از عام در ساير موارد براى بيان فايده؛ لكن در صورت