1
اگر خائفِ از «درندهها» «و دزدها» و «سيل» و نحو آن باشد، مثل خوف از هجوم اعدا، قصرِ در كيفيّت مىنمايد. و اگر تخفيف، مطلوب است، مثل زمان مقاتله و تأثير دارد قصرِ كميّت، در زوال منشأ خوف، تقصير در عددهم مىنمايد؛ و در جميع احوال، مراعات اتيانِ به وظيفه اصليّه با قدرت و عدم خوف از ناحيه آن مىنمايد، چنانكه گذشت در خوف از اعدا.
و از اين مطلب، حكم نماز در محاربه با دشمنهاى غير دينى در موارد جواز دفاع با تأثير قصرِ در كميّت يا كيفيّت در تخلّص، معلوم مىشود.
و دور نيست عدم اختصاص احكام مذكوره، به خوفِ تلفِ نفس و عِرض، و جريانش در خوف بر مال فىالجمله.
و احوط ترك «نماز جمعه» است در حال خوف به غير طريقه سوّم كه نماز «عُسفان» بود به جهت نقل و تعدّد در يك مكان در اوّلى و بقاى امام بدون عدد به انتظار طايفه دوّم در نماز و انتفاى خطبه براى غير طايفه اوّل در دوّم از سه طريقه.
جايز است نماز خوف، به هر طريق از طرق مذكوره با يأسِ از تمكّن تا آخر وقت؛ و امّا با علم به تمكّن و نماز آمِن تا آخر وقت، احوط ترك مبادرت است؛ و با احتمالِ زوالِ خوف در وقت، اظهر جواز مبادرت و احوط تأخير است، و همچنين است حال نماز در شدّت خوف.
و امّا طريقه اوّل كه نماز «ذات النّخل» است، پس در هيچ حال، مانعى ندارد در غير «نماز جمعه»، چنانكه گذشت.
[ شخصِ ] «موتحل» (در گل افتاده) و «غريق» و «حريق» و امثال ايشان، هر چه ممكن