1
<-> ترك اقتدا است.
و امّى، به «اخرس» كه عاجز از نطق است، اقتدا ننمايد با فقد متمكّن بنا بر احوط؛ و عكس، اولى به جواز است، اگر چه آن هم مورد احتياط است، مگر با قرائت مقدور و فقد متمكّن.
و «حريّت» در امام معتبر نيست، پس جايز است امامت عبد براى حُرّ.
و معتبر است «ذكوريّت» اگر مأموم، مرد باشد، پس جايز نيست امامت زن بر مرد، و جايز است امامت زن، براى زنها، چه در فريضه باشد، يا نافلهاى كه جماعت در آن مشروع است، مثل امامت مرد بر زنها.
و خنثاى مشكل، امامت براى زنها مىنمايد، نه براى مردها و نه براى خنثى بنا بر احوط؛ و همچنين احوط، ترك اقتداى خنثى به زن است.
و «لاحِن» در قرائت به غير مغيّرِ معنى، مثل امّى است در احكام، يا از افراد او است، چنانكه گذشت.
و محتمل است جواز ائتمام، در محلّ لحن با فقدِ غيرلاحن و قرائت صحيحه مأموم، يا با مساوات در محلّ لحن، يا زيادتى لحن مأموم؛ و احتياط در غير موارد شبههِ وجوب، [ در ] ترك اقتدا است.
و كسى كه تبديل حروف مىنمايد و متمكّن از تصحيح آنها نيست، احوط ترك اقتداى به او است اگر چه مأموم، قرائت صحيحه را در محلّ تبديل، مباشرت نمايد، و <->