1
<-> مىشود، از اين جهت ساقط مىشود وگرنه ثابت است و بعد از انجام تقيّه، اعاده مىنمايد.
و جهرِ در قرائت در جهريّه، بر مأموم [ به ] مخالفين، لازم نيست، بلكه اخفات جايز است.
و اگر مأموم در محلّ قرائت، قبل از امام فارغ شد، مستحبّ است ابقاى آيهاى از سوره و اشتغال به ذكر خدا و اتمام سوره بعد از آن، تا ركوع با امام نمايد متّصل به تمام قرائت خودش.
و اظهر عدم وجوب اعاده اقتداى به مخالف است با رعايت امور متقدّمه با وجود مندوحه زمانى، و در مندوحه مكانى، تأمّل است.
و همچنين در الحاق مؤمن فاسق ـ كه براى اغراض مشابهه با اغراضِ اقتداى به مخالفين، اقتداى به آن مىشود ـ به مخالف، در حكم مذكور، تأمّل است.
واجب است متابعت مأموم امام را در افعال و در تكبيرة الاحرام، به معنى عدم تقدّم و عدم تأخّر فاحش به فراغ امام از ركوع، مثلاً قبل از ركوع مأموم.
و اظهر جواز مقارنت است، اگر چه احوط ترك آن است خصوصاً در تكبيرة الاحرام كه احوط تأخّر شروع مأموم است از فراغ امام؛ پس صور مخالفه، بر خلاف احتياط است كه از آن جمله: شروع بعد [ از ] حرفِ اولِ امام و فراغ پس از آخرْ حرف امام است، كه مشكل است صدق تبعيّت در اين فرض، فضلاً از اين كه سبق، صادق است. <->