1
<-> مثل «حيض»، با وجود مقتضى، نه مثل «جنون» و «صغر» در حال تحقّق سبب.
در هر موردى كه تكليف به صلات كسوف نباشد اگر چه مترتّب بر ترك اهمّ باشد، صحيح واقع نمىشود، به خلاف صورت ثبوت تكليف اگر چه مترتّب باشد.
اگر آياتى مجتمع باشند، پس اگر همه موقّت باشند ـ احتمالاً يا يقيناً ـ و مثل هم باشند در توقيت و وقت باقى باشد، مخيّر است در تقديم؛ وگرنه خصوصِ موقّتِ يقينى يا احتمالى را اگر چه به نحو احتياط باشد، مقدّم مىدارد.
و اگر هيچ كدام موقّت نيست، مخيّر است در تقديم. و در صورت توقيتِ بيش از يكى، رعايت يقين به توقيت و بقاى وقت مىنمايد. و در صورت تساوى، مخيّر است و غير موقّت را قضاى آن را به جا مىآورد اگر چه در ابتدا، تمكّن از جمع نداشته، بلكه فوت شده از يكى از دو موقّت كه تمكّن از اداى بيش از يكى داشته است، احوط قضاى آن است.
در صورت عدم وسعت وقت مگر براى «نماز كسوف» يا «نماز شب»، نماز كسوف مقدّم است و نماز شب، قضا مىشود؛ و اگر مشغول به نافله شد، معصيت كرده و صحيح است، و نماز كسوف قضا مىشود، چنانچه گذشت.
و در صورت وسعتِ وقت براى هر دو، تقديم هر كدام، مانع وضعى ندارد هر وقت نماز كسوف خوانده شد و ادا واقع شد، اگر چه مخالفت فوريّت نموده باشد.
نماز كسوف، مثل يوميّه است در اين كه، اختياراً بر دابّه و ماشياً به جا آورده نمىشود و با ضرورت و عذر، مانعى ندارد.