1
<-> و اگر جماعتى يا شاهدَين اِخبار به كسوف كردند [ و ] علم به صدق آنها در اوّل و به عدالت در دوّم پيدا نشد، بعد معلوم شد مجهول، اظهر لحوق به جهل موضوعى است در تفصيل بين احتراق تمام و بعض، اگر چه احتياط در فعل است.
وقت نماز خسوف و كسوف، از ابتداى انخساف يا انكساف است، تا منجلى شدن آنها، و احوط ترك نيّت ادا است بعد از شروع در انجلاء تا تمام آن. و با عدم وسعت وقت براى اخفِّ نماز، واجب نيست نماز بنا بر توقيت مشهور؛ و احوط ملاحظه ابتداى انكساف تا انتهاى انجلاء است در اين حدِّ وسعت، لكن در موقّت بودن نماز كسوفين، تأمّل است.
و اگر وقت، واسع بود ولكن تأخير انداخت عمداً يا براى عذرى تا آن كه مقدار يك ركعت بيش باقى نماند، به جا مىآورد اداءً در ماقبل شروع در انجلاء، و بدون نيّت ادا در مابقى با مجموع.
و همچنين احوط، به جا آوردن بدون نيّت ادا است بعد از شروع در انجلاء اگر چه قبل، جاهل بود و تمام قرص پنهان نشده بود.
«زلزله» و «صاعقه» و نحو اينها از مخوّفات نوعيّه، از اسباب هستند نه موقّت، و نماز بعد از اينها، تا آخر عمر، ادا محسوب مىشود، اگر چه فوراً واجب است.
اگر كسى عالِم به كسوفين نبود، مگر بعد از گذشتن وقت، كه شروع يا تمام انجلاء است، پس اگر قُرص را دانست كه تماماً كسوف كرده، قضا بر او لازم است، و گرنه لازم نيست؛ و همچنين اگر وقتى دانست كه قابل و وسيع براى اخفّ نماز نيست بنا بر توقيت. <->