1
<-> حال جلوس، مبطل است و سهواً، مبطل نيست با استمرارِ سهو تا ركوع، اگر چه قضاى آن واجب باشد.
دوّم و سوّم: «شهادتين».
چهارم: «صلوات بر نبىّ و آل»، و احتياط در عبارت آنها اين است: [ كه ] در تشهد اوّل و دوّم بگويد: «أَشْهَدُ أَنْ لاْ إلهَ إلاَّ اللّه وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسَوُلُهُ. أَللّهُمَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» با رعايت ترتيب مذكور و موالات عرفيّه.
و با عدم تمكّن از تشهّدِ مذكور، واجب است تعلّم. و در ضيق وقت و عدم تمكّن از اتّباع غير يا خواندن از مكتوب، آنچه را مىداند به جا مىآورد و آنچه را نمىداند چه در اوّل باشد يا وسط يا آخر، ترجمه آن را به هر لغتى كه مىداند مىگويد؛ و اگر هيچ از اصل و ترجمه نمىداند، اكتفا به تكرار ذكر مىنمايد اصلاً، و اگر نشد، بدلاً، يعنى ترجمه ذكر به مقدار تشهّد؛ و تعيين حمد براى ذكر، موافق احتياط است با امكان؛ و اگر هيچ نداند، احوط جلوس به قدر تشهد است؛ و اگر هيچ نداند از افعال و اقوال نماز و ممكن نباشد كه به نحو اتّباع مصلّى يا از روى مكتوب انجام دهد، آنچه را كه مىداند به جا مىآورد، و عوض آنچه را كه نمىداند، ذكر به قدر آن، يا آنچه ميسور است به جا آورد.
و اگر هيچ نداند، متّجه، حكم «صلات غريق» است، مثل تبديل ركعات به تكبيرات، يا ترجمه يا اشاره به آنها با آنچه ميسور است از آنها، نه سقوط تكليف به نماز.
و بر تقدير تعمّدِ در تركِ تعلّم تا ضيق وقت، احوط جمع بين اداى به ترتيب مذكور و قضا است بعد از تعلّم، واللّه العالم. <->