1
<-> جز رنگ نباشد يا آن كه جِرم آن از چيزهايى باشد كه سجود بر آن صحيح است. و در كراهتِ مشتملِ بر مقدار كافى از غير مكتوب و براى نابينا و در تاريكى، تأمّل است.
سجود بر گِل با حصول تمكّن و استقرار بر زمين، مانعى ندارد؛ پس اگر در ابتدا، استقرار نداشت و بالاخره مستقرّ شد، حاصل مىشود سجود واجب؛ و مثل اين است اگر در سجده اُولى، جبهه، متلطّخ به «گِل» شد، ازاله براى سجده دوّم لازم است يا نه ؟ كافى است استقرار در سجده دوم بنا بر اظهر اگر چه احوط ازاله است، بلكه احوط در سجود اوّل، مقارنتِ وضع جبهه بر «گِل» با تمكّن و استقرار است.
و اگر نباشد براى سجود جز «گِل» و تمكّن حاصل نشود در آن حال براى سجود، ركوع را به جا آورد با امكان و براى سجود، ايما مىنمايد با سر، پس ركوع، اخفض از سجود مىشود، و اظهر جواز انحنا است تا وضع جبهه، بلكه با وضع جبهه اگر از تلطّخ مأمون است؛ و وجوب ندارد اشاره در حال قيام، بلكه احوط انحناى مذكور است، و با آن، سجود، اخفض از ركوع مىشود.
و اگر در آب است ـ مثلاً ـ و از ركوع هم متمكّن نيست، براى هر دو، اكتفا به اشاره مىنمايد با سر و سجود، پايينتر از ركوع انجام داده مىشود؛ و به هر تقدير، در حال ركوع و سجود اضطرارى مثل اختيارى، از حركت خوددارى مىنمايد در حال ذكر؛ و تشهد بايد با امكان و عدم حرج، در حال جلوس باشد.
و افضل در سه چيزى كه سجود در آنها اختياراً صحيح است ـ كه زمين و نبات و كاغذ <->