1
احوط تأخير نماز است تا آخر وقت براى «محبوس» و «مضطرّ» و «صاحبان اعذار» كه اميد تمكّن و ارتفاع عذر تا آخر وقت دارند.
اذن در نماز كه مصحّح است، مطلق است از اذن عامّ يا خاصّ، براى غاصب، يا غير، يا اعمّ.
مُكرَه و خائفِ تلف نفس به سبب خروج از ملك غير، به حكم محبوس است.
فرقى در حكم غصب و نماز، بين غصب فضا فقط، مثل جناح مباح در ملك غير، يا مقرّ فقط، مثل فرش مغصوب روى زمين مباح، يا اجتماع هر دو ـ مثل نماز غاصب در خانه مغصوب ـ نيست.
اظهر كراهت نماز مرد و زن، با محاذات يا تقدّم زن است، بدون حايل يا بُعْدى كه اقلّ آن مقدار «شبر» است، و اكثر آن «ده ذراع» است؛ و با اينها، كراهت، تخفيف يا رفع مىشود؛ و فرقى در اين حكم، بين محارم و غير آنها و زوجين و غير ايشان نيست.
و اعتبار، به صحّت نماز است از جهات ديگر، پس بطلان آن اگر چه بعد منكشف شود، ضرر به صحّت نماز صحيح از ساير جهات نمىرساند با تحقّق قربت.
و همچنين اگر مبطل، قبل از فراغ، حادث شد، اظهر عدم بطلان نماز ديگرى است به سبب محاذات با تحقّق نيّت. و اخبار به بطلان نماز، مسموع است بنا بر اقوى، پس نماز ديگرى صحيح است.
و امّا صحّت نماز پس محتاج به اخبار نيست در صورتى كه محتمل، صحّت فعليّه <->