1
<-> و اگر در وقت شروع هم معتقد ضيق وقت بوده، پس طلوع فجر بعد از چهار ركعت، ضرر به اتمام نمىرساند؛ و قبل از چهار ركعت، شايد ترجيح در تأخير بقيّه است از فريضه صبح و نافلهاش بعد از اتمام خصوص نمازى كه يك ركعت آن را قبل از فجر به جا آورده است اداءً، يا كمتر از يك ركعت به غير قصد ادا. و احتمالات ديگر، مرجوح مىباشد بالنسبه به مذكور، كه قريب به وجه سوّم از وجوه نهگانه مذكور در «جواهر» است.
و دور نيست كه خايفِ طلوع فجر قريباً، اكتفا به وتر نمايد سه ركعت، يا يك ركعت، يا به اختلافِ خوف، و بقيّه را قضا نمايد بعد از فريضه صبح و نافله آن.
مراد از نصف شب كه موضوع حكم عشائين و انتهاى وقت اختيارى آنها يا مطلقا و وقت نماز شب است به نحو مذكور، «نصف مابين غروب و طلوع فجر» است، نه «طلوع آفتاب».
و اگر چهار ركعت از نماز شب را به جا آورده، مىتواند اتمام كند نماز شب را، اگر چه طلوع فجر ثانى، بعد از چهار ركعت شده است، مادامى كه خوفِ فوتِ فضيلتِ فريضه نباشد، بلكه اولويّت تخفيف در اتمام به اكتفا به قرائت حمدِ تنها، خالى از وجه نيست، و مىتواند مشغول به فريضه و نافلهاش بشود و بقيّه نماز شب را بعداً قضا نمايد.
و در صورت اراده تأخير نافله از فريضه، پس اولى اين است كه اگر مىتواند وتر را با آنچه به جا آورده از چهار ركعت نماز شب، به جا آورد قبل از فجر صادق و بقيه نماز شب را قضا نمايد. <->