1
نگويند: «خود، وضو گرفت»، وضو باطل است.
و فرقى نيست ميان عامد و ناسى و غافل و جاهل و ميان وضو و غسل و تيمّم و شستن و مسح كردن.
و هرگاه به شركت ديگرى، طهارت را يا بعض آن را به عمل آورد، يا ديگرى به عمل بياورد آن طهارت را يا بعض آن را، كفايت نمىكند؛ چنانچه اگر شركتِ غير را در نيّت، اخذ كرده باشد، وضو باطل است، چه وضو به شركتِ غير بشود[1] يا نشود.
س . هرگاه در حال اضطرار، شخص نتواند وضوى خود را بگيرد، چه كند؟
ج . بايد در اين حال، ديگرى را مُعين بگيرد. و معتبر در خشكيدن اعضا در اين حال، وضو گيرنده است، نه وضو دهنده. و احوط در اين حال، نيّت نمودن هر دو[2] است؛ هر چند ظاهر، كفايت نمودن نيّت وضو گيرنده است، اگر به قسمى باشد كه فعل وضو را نسبت به او توان داد عرفاً و وضو دهنده به منزله آلت[3] باشد.
<- مباشرتش انجام بگيرد؛ پس صحيح نيست با مباشرتِ غير، چه آن كه انسانِ مكلّف باشد يا نه؛ و همچنين در صورت جواز كه خواهد آمد، فرقى در غير، بين مكلّف و غير نيست.
[1] . چه اين كه به نحو جزئيّت باشد، يا استقلالِ هر يك على الاحوط.
[2] . يعنى در صورت تمكّنِ غير، از نيّت.
[3] . بلكه اگر چه غير، آلت نباشد و مستقلّ در غير نيّت باشد، نيّت مكلّف كه سبب است، كافى است على الاظهر. و واضح است كه با امكان، مسح را نايب با دست منوب عنه انجام مىدهد؛ و اگر ممكن نشد، نايب با رطوبت باطن كف دستِ منوبٌ عنه انجام مىدهد با مباشرت دست نايب؛ و در اين صورت، احتياط به ضمّ تيمّم، ترك نشود در ->