1
و اظهر عدم تاثير انباتِ به علاج است، مگر آنكه معالجه، از قبيل تقويت بدن و تفريحات باشد كه در نموّ قوه حيوانى مؤثّر باشد.
و بر حسب آنچه مذكور شد از امارات عرفيّه و شرعيّه «احتلام» است در مرد و زن از موضع معتاد با اقتران به شهوت، يعنى رؤيت در منام، كه به الغاى خصوصيت، محمول بر نزول منى است به هر صورتى، كه غالبا ابتداى آن در خواب مىشود. و اظهر اماريّت معرضيّت نزول است به علم به آنكه اگر سببى باشد و مانعى نباشد، نزول فعليّت مىنمايد، واز آن تعبير به بلوغ نكاح مىشود.
و آن اماره است بر اعم از مقارنت و سبق؛ و با عدم آن استصحاب حاكم است در صورت عدم علم، يعنى رجوليّت و ضد آن، قابل تعلّق علم به آن است بدون هيچ يك از علايم، بلى معرضيّت خروج چون مراتب دارد، موجب يقين نمىشود و ممكن است با ضمايم ديگر، يقين حاصل شود.
و اگر يقين و اطمينان نباشد پس حكم به بلوغ نمىشود تا آنكه بالفعل از محل معتاد خارج نشود مگر با معرضيّت خاصه كه مذكور شد، يعنى قدرت بر مواقعه كه ملازمت غالبيّه با انزال دارد. وفعليّت متلازمين يا معرضيّت آنها به نحو متقدّم، اماره رجوليّت است كه مراد از بلوغ صبىّ است؛ پس بايد تحقق اين علامت، در وقت احتمال بلوغ ـ يعنى حدّ رجوليّت يا زن شدن ـ بوده باشد. و هم چنين حامل بودن زن اگر چه بدون وطى باشد، و بدون علامت ديگر اخص ازاحتلام است، يعنى متاخر است از احتلام محتلم زمانا، پس دليل بر اعم از سبق است.
و حاصل آنكه همه اماراتْ علامت اعم از سبق و مقارنت [مىباشند] چه زمان باشد، يعنى سن خاص، يا زمانى از قبيل انبات و احتلام. و قبل از تحقق اينها، حكم به