1
طلاق داد زن را، اظهر جواز تجديد عقد است، و احوط منع است.
و حرمت ابديّه مقصور است بر واطى، پس حرام نيست بر اولاد و والد واطى، مادر و خواهر و دختر موطوء بنابر اظهر.
و فرقى بين مادر و خواهر و دختر رضاعى و نسبى نيست.
5 . اگر مُحرِم ازدواج نمايد زنى را با علم به حرمت، حرام ابدى مىشود بر او اگر چه دخول نكند، در هر صورت كه حرام باشد بر او ازدواج، در احرام حج يا عمره، واجب يا ندب، قبل از افساد يا بعد از آن، از جانب خودش حج يا عمره باشد يا به نيابت. و اگر جاهل بود حرام نمى شود اگر چه دخول بنمايد بنابر اظهر و اشهر. و هم چنين فرقى بين دوام و متعه نيست.
و اظهر اعتبار صحّت ازدواج بر تقدير عدم احرام است در حرمت ابديه، يعنى [وجود] شروط صحّت مثل ايجاب و قبول، و شروط آنها يعنى شروط عدم حرمت ابديه مثل نكاح در عده كه از قبيل اجتماع دو سبب حرمت ابديه مىشود.
و وطى در حال احرام بعد از تحقق زوجيّت، موجب حرمت زوجه نمىشود.
و احوط اتحاد حكم مرد و زن است، بلكه خالى از وجه نيست، يعنى آنكه زن محرِمه ازدواج نمايد با مرد غير محرِم، حرام ابدى مىشود بر آن مرد، مثل تزويج در عده يا تزويج ذات بعل، و ساير احكام احرام كه مشترك بين مرد و زن است، به قاعده اشتراك و غير آن.