1
و استحقاق مهر ثابت است به افضا، در هر صورتى كه حكم به استحقاق مهر به دخول مىشود؛ و در مقدار، تابع مسمّى بودن مهر، يا نبودن و ثبوت مهر المثل است. و در كنيزْ امر داير بين مهر المثل، يا عشر در بكر و نصف عُشر در ثيّب است. و در افضاى به غير دخول، مهر ثابت نيست.
و ديه افضا ثابت است در جميع صور، مگر در زوجه كبيره؛ پس اگر آزاد باشد، نصف ديه يك مرد بر او است؛ و اگر كنيز باشد، قيمت او ثابت است مادام [كه ]تجاوز از ديه حره نكند.
و ساقط است ديه، در صورت معاوضه صلحيّه بين آن و بقاى در زوجيّت، با منع شرعى از وطى.
و حرمت ابديه در زوجه كبيره نيست اگرچه افضا شود به دخول؛ و در صغيره مفضاة به غيرِدخول نيست؛ و در مملوكه دخول كننده، و در اجنبيه زانيه يا موطوئه به شبهه نيست.
و اگر به اعتقاد كبيره بودن، دخول كرد و افضا كرد، بعد معلوم شد صغيره بودن او، احوط الحاق به معلوم الصغر حين وطى است؛ و هم چنين در صورت علم به صغيره بودن حين وطى، و جهل به حرمت وطى به جهل موجب عذر.
و اگر جراحتْ مندمل شد و صالحه براى وطى شد، دور نيست حليّت وطى او براى زوج، اگر چه حرمت احوط است.