1
اظهر در منجّزات مريض در مرض موت، خروج آنها از اصل است اگر چه متصل به موت واقع به سبب آن مرض باشد و مخوف باشد نه عادى.
و مقصود، تصرف غير مقابل به عوضِ مماثل مُعَوَّض و موجب تضرّر ورثه است، مثل هبه و عتق و صدقه و اِبراء و صلح بدون عوض و بيع به اقل از ثمن المثل و اجاره به اقل از اجرت المثل به خلاف انفاقات ماليه عاديه بر نفس و عيال و اضياف به نحو مناسب شأن، و تصدّقات استشفاييّه، و هم چنين واجبات ماليّه كه در مرض موت ادا نمايد، كه همه اينها نافذ از اصل است.
و هم چنين آنچه در حال مرض واقع شد لكن برء حاصل شد و مرض متصل به موت نبود، كه خارج از اصل و از محل خلاف است.
و اقرار مريض غير متّهَم، مثل صحيح، از اصل است، چه براى وارث باشد يا اجنبى، به دين باشد يا به عين. و اما متّهَم، پس احوط مصالحه مُقَرّله و ورثه است در زايد بر ثلث (با همان خصوصيات مرض موت كه مذكور شد در ساير منجزات)، مگر آنكه بيّنه اقامه نمايد بر ثبوت مقرٌّ به براى مقرٌّ له در ذمّه يا در نزد مقِر در حين اقرار، يا آنكه بُرء از مرض حاصل شود، يا آنكه تصديق نمايند ورثه مُقَرّله را.