1
اگر وصيت كرد به اخراج بعض ورثه از ميراث، نافذ است اين وصيت در خصوص ثلث متروكات، پس ثلث تماما اختصاص داده مىشود به ساير ورثه كه در عرض مُخرَج هستند. و هم چنين اگر وارثْ منحصر به مُخرَج بود، ثلث منحصر مىشود به وارث طولى مُخرَج بنابر اظهر.
اگر وصيت كرد به لفظ مطلق، عمل به اطلاق آن مىشود و وارث مخيّر است در مصاديق آن كه متموّل باشد. و اگر متعذر شد مراجعه به وارث، اكتفاى به اقلّ مصاديق كه متموّل باشد مىنمايند.
و اگر مثل «مال عظيم» در متعلق وصيت بود، پس زايد بر تموّلِ فارقِ بين عظيم و حقير، لازم است رعايت آن.و هم چنين است لفظ «كثير» در مقابل «قليل» بنابر اظهر.
و در افضليت كدام مرتبه از خمس و ربع و ثلث در مقام وصيت، اختلاف است. دور نيست رعايت زايد بر غناى ورثه، افضل باشد از عدم آن؛ و در اين مرتبه، با مرجحات ديگر، موصى ملاحظه تقليل در حدّ و عدم آن نمايد و تعيين حدّ نمايد افضل باشد؛ و در صورت عدم مرجّحات شخصيه، اختيار مرتبه نازله از مذكورات، افضل باشد.
اگر ادّعا كرد موصى له تعيين چيزى را به قصد موصى و ارادهاش از لفظ مطلق، پس مثل ادّعاى وصيت بر زايد بر متفق عليه، قول وارث با يمين او مقدم است. و يمين وارث بر نفى علم كافى است، چنانچه لازم است، بنابر اظهر از تعين فصل خصومت به يمين، در ظرف عدم بيّنه.