1
چه بعد از زمانى باشد، پس از آن وصيت كرد، نافذ نيست، به خلاف صورت سبق وصيت بر جرح و نحو آن و قتل.
و اظهر لحوق ساير مُهلكات، به جرح است مثل آشاميدن سموم و القاى از بلندى براى اماته خود؛ و در صورت عدم تعقّب آن به موت، تأمل است، احتياط در تجديد ايصاء است بعد از عافيت از آن سبب؛ و در صورت عدم تجديد، احتياط مناسب ترك نشود.
و هم چنين اختصاص به عصيان در ايجاد سبب و عدم لحوق فعل صبىّ بعد از ده سالگى و قبل از تكليف، به وصيت بعد از تكليف، محل تأمل است، بلكه رجحان لحوق بىوجه نيست. و هم چنين اگر عمل را قبل از سن ده سالگى انجام داد و وصيتْ بعد از اين سن واقع شد، عدم نفوذْ اقرب است.
اگر وصيت غير نافذه، متعقّب به اجازه ورثه شد، اقرب نفوذ است؛ پس وصيت بعد از اين عمل در ثلث، به حكم وصيت قبل از اين عمل است در زايد بر ثلث.
اظهر عدم لحوق منجزاتْ در اين منعِ مخصوصِ مستثنى از قواعد عامه است.
اب و جدّ ابى كه ولايت بر اطفال خودشان دارند مىتوانند (در صورتى كه ولىّ، منحصر است در يكى ) به وصايت، اثبات ولايت بر آنها بعد از موت خودشان، براى شخصى بنمايند. و هم چنين براى وصى خود مىتواند ولايت در ايصاى ولايت قرار بدهد. و غير اب و جدّ كه ولايت ندارند، حق اثبات آن به وصايت ندارند.
و اما ولايت صنفيه مثل حاكم، پس متعدى به غير، به وصايت نمىشود اگر چه منحصر به واحد باشد.