1
اگر وقف كرد بر جهتى و شرط كرد عود به واقف را در وقت احتياج او به موقوف، اظهر صحّت آن است به عنوان وقفيّت و عود آن در وقت حاجت، و پس از عود ميراث است با وفات واقف، و عود به وقفيّت به زوال حاجت نمىنمايد. و اگر محتاج نشد تثبيت مىشود وقفيت آن به نحو دائم. و اين قسم از وقف مشروط به عود در وقت حاجت، واسطه است بين وقف غير مشروط به آن و بين حبس، و از هر كدام حكمى را دارد.
اگر شرط كرد در وقف، اخراج واقف داخل را يا ادخال خارج را، جايز نيست شرط اوّل، و اظهر عدم صحّت شرط دوّم است.و هم چنين اصل وقف در صورت عدم انحفاظ شروط آن، با اين شرط.
و هم چنين جايز نيست شرط نقل وقف از موقوف عليهم به غير ايشان كه در زمان وقف موجود نيستند، كه شرط اخراج موقوف عليه و ادخال غير كه موجود نيستند در زمان وقف، مىباشد.
و اگر وقف كرد يك سال بر اولاد و يك سال بعد بر علما و بعد از دو سال بر ساير فقرا، اظهر صحّت است به جهت محفوظيت دوام در اصل وقف.
اگر وقف بر اولاد اصاغر مثلا كرد و شرط كرد دخول هركه از او متولد بشود، جايز است. و اگر تشريك بدون شرط نمايد يا آنكه شرط تشريك نمايد به نحوى كه