1
غير يا غير متموّل يا غير مملوك در آمد، جبران به تبديل و نحو آن مىشود.
و اگر عيبى در احد عوضين ظاهر شد، خيار براى متضرر ثابت مىشود، و ثبوت ارش، مبنى بر ثبوت آن به قاعده ضرر در بيع است؛ و هم چنين خيار غبن غيرِ متسامحٌفيه در صلح ثابت مىشود به قاعده ضرر.
و جايز است صلح بر اسقاط خيار و بر حق اولويت در تحجير و سوق و مسجد و خان و مدرسه و از حق شفعه و بر اسقاط دعوى.
و چون صلح، فرعِ بيع نيست، معتبر نيست در صَرف آن تقابض در مجلس، و نه در سلَم آن، قبض ثمن در مجلس.
و معتبر نيست در صلح بر حقوق، علم به تحقّق آن در حال عقد؛ پس اگر متبيّن شد فيما بعدْ، تحقق آن، صلح صحيح است واقعا؛ و اگر متبيّن شد عدم آن واقعا، در صحّت صلح معاوضى، تأمل است؛ اگر چه صحّت دور نيست از صحّت صلح با انكار.