1
و در صورت اختلاف به حسب ازمنه، عبرت به اغلب است در صورتى كه زمان غيرِ اغلب، نادر باشد بالاضافه به زمان اغلب، و نادرِ فىنفسه باشد با فرض تساوى دو امر در نموّ.
و عبرت در امطار، به زمان زراعت تا حصاد، يا سبز شدن درخت تا چيدن ميوه است، نه تمام سال.
و در صورت مساوات مقابل، با اغلبيّت مذكوره، هر نصفى حكم خود را دارد؛ پس از مجموعْ در صورت مساوات، 4 / 3 عشر، اخراجْ واجب است. و دور نيست در صورت تثليث، حساب، ثلث و ثلثين شود؛ و هكذا تا وقتى كه يكى غالب باشد به نحو متقدّم.
و اعتبار به كثرت مؤونه و قلّت آن، در اين تنصيف نيست؛ پس مؤونه حفر نهر يا اصلاح آن و امثال اين، در اين خصوصيّتْ تأثير ندارد؛ بلكه حكمِ مؤونه و اغترامات زراعت يا درختها را دارد كه نصاب و زكات به نحو كامل، بعد از اخراج آنها ـ به نحو متقدّم ـ محسوب و ادا مىشود.
اگر در بلاد متباعده، درختها يا زراعتها دارد كه در يك دفعه بدست نمىآيد، تقدير اجتماعِ در محل واحد، در آنها مىشود؛ و با بلوغ مجتمعْ به حدّ نصاب، زكات واجب مىشود در وقتى كه اخيرِ آنها بدست آمده باشد.
و اظهر وجوبِ بقاى اجزاى نصاب است از زمان تعلّق به اوّل، تا زمان وجوب اخير؛ پس با تلف يا اتلاف يا اخراج از ملك قبل از وجوب و تحقّق نصابِ مجتمع در يك زمان، واجب نيست؛ و هم چنين در زايد بر نصاب اگر بعد از تلفِ بعض نصاب يا اتلاف آن يا اخراج از ملك بدست آمد، زايد بر نصابِ محقّق كه واجب بود، زكات در آن نيست، بلكه مثل حاصل اوّلى است كه خودش كمتر از نصاب بوده، [ كه ] بايد در وجوبِ زكات آن، منتظر تكميل نصابى با آن و محقّق و مجتمع در وجود و ملكيّت شد، [ و ] پس از آن در نصاب، زكات است؛ و در زايد بر آن اگر چه كمى باشد، زكات نيست.