1
واجب نيست، بلكه بر ناقل است.
و بعد از اخراج زكات غلات، واجب نمىشود در آنها زكات اگر چه سالها بماننددر ملك.
زكات واجب است در اراضى خراجيّه، بر مالك به زراعت، بعد از اخراج حصّه سلطان عادل، يا جاير كه به منزله مال الاجاره در زمين مملوكِ غير زارع است، نه در جميع حاصل.
و اما زمين غير خراجى يا زمين خراجى، اگر سلطانْ زايدِ بر متعارف و از روى ظلم قرار داد، پس در هر دو صورت، اگر قهراً مأخوذ شد و ممكن نبود اسقاط آن به نحو مشروع، اظهر لحوق به مأخوذِ به نهب و غارت و سرقت، در زمانِ تعلّق و وجوب است؛ و فرقى بين آنكه ظالمِ مسلّط، شيعى باشد، يا غير، نيست.
بلكه خراج سلطان عادل كه مأذون در تصدّى از جانب امام ـ عليهالسلام ـ يا نايب او باشد، مثل اجرتِ مالكِ شخصىِ زمين است.
آنچه از جانب سلطان، به عنوان زكات گرفته مىشود از مالك، چه از جمله خراج باشد يا نه، اظهر جواز احتسابِ مأخوذ است از باب زكات، اگر چه احوط، اعاده است؛ و در نفس خراجِ مأخوذِ نه به عنوان زكات، تأمّل است.
لكن احتياط به اخراج زكات، در هر دو صورت، ترك نشود، به سبب نقل اجماع بر وجوبِ در باقىِ بعد از حصّه سلطان.
اقوى خروج مؤونه آنچه در آن زكات استِ از اصل مال [ مىباشد ]، مثل حصّه سلطان؛