1
بيست و دوّم . كندن دندان است، هر چند خون نيايد[1] و بعضى گفتهاند كه كفّاره آن يك گوسفند است و آن احوط است.
بيست و سوّم . كندن[2] درخت و گياهى كه در حرم روييده باشد[3]، مگر آن كه در ملك يا منزل او روئيده باشد، و يا آن كه خود، آن را كاشته باشد.
و استثنا شده است از اين [ حكم ]، «اِذخر» كه گياهى است معروف و درخت ميوهها و درخت خرما.
و اگر درختى را بكَند، جمعى گفتهاند[4] كه اگر بزرگ باشد، يك گاو كفّاره مىدهد؛ و اگر كوچك باشد، يك گوسفند؛ و اگر بعض درخت باشد، قيمت آن را.
و در گياه، كفّاره نيست بجز استغفار، و جايز است گذاشتن شتر خود را كه علف را بخورد و لكن خود، به جهت او قطع نكند.
[1]. اظهر محكوميّت آن است به حكم اِدماء؛ پس در صورتى كه ادماء نباشد، حرمت ندارد؛ و در ضرورت خون آوردن هم به كندن دندان، حرمت ندارد، و على اىّ تقدير حتى در حال حرمت و اختيار، فديه ندارد على الأظهر.
[2]. و بُريدن و نحو آنها. و بدان كه مقتضاى موثّقه «زراره»، ثبوتِ تحريمِ مذكور است در حرم مدينه، در غير دو چوب ناضح؛ و شيخ عمل به آن كرده است، لكن در اين كه حكم، حرمت است نه كراهت، تأمّل است.
[3]. با سبق اضافه بر روئيدن، به نحوى كه صدق كند داخل شدن روئيده شده بر شخص در محلّ او.
[4]. و اين قول، موافق احتياط است، در صورتى كه در درخت كوچك و در بعض درخت، رعايت عدم نقصان از قيمت بشود.