1
بيستم . بيرون آوردن خون است از بدن خود نه غير، هر چند به خراشيدن بدن باشد، يا مسواك كردن[1] باشد اگر بداند كه موجب آن مىشود[2]؛ و جايز است در حال ضرورت[3]؛ و بعضى گفتهاند كه كفّاره آن گوسفندى است، و بعضى گفتهاند اطعام يك مسكين.
بيست و يكم . ناخن گرفتن[4] هر چند بعض ناخنى باشد[5]، مگر آن كه اذيّت او كند، مثل آن كه بعض آن افتاده و بعض ديگر آن، او را اذّيت كند، پس فديه مىدهد. و فديه آن بعض، يك مُدّ از طعام است، چنانچه فديه ناخن تمامى، همان است.
و اگر مجموع ناخن دست و پا را در مجلس واحد بگيرد[6]، يك گوسفند لازم 293
[1]. على الأحوط به جهت احتمال صحيح «معاوية بن عمّار» تسويغ ادماء براى ضرورت دينيّه استحبابيّه را، به نحوى كه با كراهت به معنى اقليّت ثواب منافات ندارد.
[2]. اين قيد معتبر است در غير استياك ايضا، زيرا اخراج احتمالى دَمْ، محكوم به حرمت نيست.
[3]. و فديه هم ندارد، بلكه در صورت اختيار كه حرام است، فديه ندارد على الأظهر.
[4]. و بر ساهى و ناسى و جاهل، چيزى از اثم يا فديه نيست.
[5]. لكن محتمل است فديه بعض، قبضهاى از طعام باشد در صورت اذيّت، نه مُدّى از طعام كه فديه قاصّ كامل است مطلقا.
[6]. با عدم تخلّل تكفير، براى هر ظُفرى در اثناء هر يك از دستها و پاها، و گرنه متّجهْ >