1
22 . و اظهر در موارد امكان عدول از حجْ به عمره مفرده، عدم تعيّن تحلّل به هدى است و جواز عدول و تحلّل به انجام عمره مفرده است و بر او است حج در سال آينده با وجوب آن؛ و هم چنين [ است ] عدول از عمره تمتّع به افراد در صورت ممنوعيّت از خصوص حج قبل از اتمام عمره تمتّع، و در اين صورت بر او هدى براى تحلّلْ لزوم ندارد. و فرقى به حسب ظاهر، بين عدول به عمره مفرده قبل از فوات حجّ به حسب زمان و بعد از آن نيست با فرض مصدوديّت و با فرض جواز عدول به عمره مفرده و تحلّل به آن.
23 . اگر مصدودِ از حج، صبر نمود تا آن كه حجْ فوت شد بدون تفريط، در اين وقت نمىتواند متحلّل به هدى بشود، بلكه متحلّل به عمره مفرده مىشود، و بر او دَمى نيست، و بر او قضاى حج است در سال آينده اگر واجب مستقرّ بوده يا آن كه استطاعتْ استمرار داشته باشد تا آينده؛ و گرنه واجب نيست قضا در صورت نفى اگر چه اتمام واجب شده باشد به شروع، و در صورت استطاعت در خصوص آن سال اگر نبود مصدوديّت.
24 . و اگر مصدود از مكّه بود بعد از احرام عمره تا زمان فوت وقت حج، متحلّل مىشود از عمره به هدى، هر كجا باشد.
25 . و تحلّل به هدى براى مصدود هر جا كه جايز است، اقتضاى وجوب حج در سال آينده ندارد، بلكه وجوب، تابع استقرار و وجوب حج است.
26 . و در صورت افساد و وجوب اتمام اگر مختار شد كه اوّلى عقوبت است، پس در