1
و مستحب است كه بعد از مضمضه، سه مرتبه آب دهن را بيندازد.
و جايز است مسواك كردن حتى به چوب تر، بلكه سنت است مطلقا، لكن اگر مسواك را بيرون نياورد مادامى كه مسواك مىكند؛ و اگر بيرون آورد، آبِ او را فرو نبرد، يعنى اگر به دهانش دوباره داخل كرد، نگذارد آن آب داخل حلق بشود.[1]
و همچنين جايز است دوا، داخل احليل نمودن تا آن كه به جوف برسد و مفطر نيست؛ و همچنين دوا در جراحت ريختن به نحوى كه به جوف برسد.
س . چيزى از دوا در دماغ كردن به نحوى كه وارد بر حلق بشود و داخل در جوف شود، جايز است يا نه؟
ج . احوط، بلكه اقوى، اجتناب [ از ] آن است اگر صدق اكل يا شرب نمايد[2] و جايز
[1] . مگر آن كه به قدرى كم باشد كه مستهلك شود در آب دهان.
[2] . اظهر عدم صدق است، لكن اگر از طريق حلق داخل شد، اظهر افساد است اگر چه صدق اكل يا شرب ننمايد، بلكه تناول طعام يا شراب از طريق حلق، كافى است، لكن در صورتى كه عالم باشد به وصول مفطر.
و اگر واصل شد اتفاقاً بدون علم به وصول، احوط قضا است در غير تداوى لازم فعلى در زمان روزه، چنانچه در مضمضه گذشت، و همچنين است استنشاق.
و فرقى نيست در تفصيل مذكور، بين آن كه چيزى داخل بينى كند، يا سرمه بكشد به چشم، يا تقطير دوا در گوش نمايد؛ و مانند آنچه مقدّم شد از ادخال دوا در احليل يا با ريختن آن در زخم بدن است، نيزه و خنجر فرو كردن در جوف در عدم افساد، اگر چه با مباشرت صائم يا منسوب بودن به خودش باشد.
حكم تزريق آمپول و غير آن در حال روزه
و اما تزريقات متعارفه مستحدثه، پس آنچه از قبيل تقويت است و به جاى اكل و <->