1
پس با بقاى استطاعت ماليّه در سالهاى بعد، استنابه واجب مىشود؛ و با زوال آن، وجوب استنابه، محل اشكال است. و اگر مستقر شده بوده وجوب، و ترك شده بوده حج مباشرتى، در سالهاى بعدى بقاى استطاعت لازم نيست، و احوط قبول بذل است براى حج و عمره.
و اگر عاجز از مباشرتِ در سالهاى متأخّر شد، در مطلق صور، استنابه به هر طريقى كه تمكّن عقلى و عرفى باشد ـ يعنى در آن عسر و ضرر مجحف نباشد ـ واجب مىشود.
و اگر نايب، ازيد از اجرت المثل را طالب است، واجب است در صورت عدم عسر و اجحاف ضرر.
و در لحوق نذرِ غير معلّقِ به اعم از مباشرى و شبه نذر يا افساد كه موجب حج باشد، در وجوب استنابه با عذر، به حجّهالاسلام، تأمّل است.
و بنا بر لحوق محكىّ از «دروس»، پس اگر دو حج واجب باشد، مىتواند در يك سال، دو نايب بگيرد.
و اگر عذر رفع شد قبل از احرامِ نايب، استنابه او منفسخ مىشود. و اگر بعد از احرام، رفع عذر شد به نحوى كه منوبٌعنه مىتواند مباشرت نمايد، پس در اتمام يا متحلّل شدن، تأمّل است، [ و ] اظهر دوّم است. و اگر قبل از تمكّنْ عود كرد مرض و مانند آن، كشف مىشود صحّت نيابت و اجزاى عمل نايب بنا بر اظهر.
اگر به حسب خلقت قادر بر ركوب نبوده، اظهر وجوب استنابه است. و ميزان، عدم قدرت، در زمان استطاعت ماليّه است، چه آنكه قبلاً قادر بوده يا نبوده است.
اگر ممكن نشد قطع طريق مگر با مشقّت غير قابل تحمّل يا فرار از دشمن با ضعف از آن، پس كلام در وجوب استنابه و جواز تأخير تا زمان تمكّن مرجوّ و [ زمان ] لازم