1
غير غالب است، احوط قضا از او است بعد از موت؛ و با عدم استمرار رجا، احوط تجديد استنابه است.
و در صورت وجوب استنابه، عدم وجوب اعاده يا مباشرت با ارتفاع عذر غير غالب، خالى از قوت نيست.
و در صورت سبق استقرار حج، احوط جمع بين استنابه فورى و لوازم مناسبه با احتياط در آن است. و اگر استنابه كرد و عذر رفع شد، اعاده مىنمايد از روى احتياط با ملاحظه تفصيل مذكور.
و اگر ترك استنابه واجبه كرد تا آنكه وفات نمود، قضا مىنمايند از او. و اگر استنابه نمود و عذر مستمر بود تا زمان وفات، پس، از [ شخص ] مأيوس قضاءْ لازم نيست؛ و از غير مأيوس، احوط است، چون محتمل است [ كه ]استنابه او واجب نبوده. و از اين جهت، در صورت مذكوره، اگر عذر زايل شد بعد از استنابه و يأس حاصل شد، احتياط در اين است كه ثانيا استنابه نمايد.
و اگر استطاعت در سالهاى بعد باقى نبود، احوط استنابه است با تمكّن عقلى در صورت وجوب با استطاعت ماليّه.
و در هر مورد، اصل حج و يا اعاده، لازم است؛ پس با ترك آن، قضاءِ بعد از موت لازم است؛ و در هر مورد [ كه ] اصل حج و يا اعاده بعد از ارتفاع عذر، لازم نيست، قضا [ نيز ]لازم نيست، و در مورد احتياط در اوّل، احتياط در دوّم مىشود.
و در سال استطاعت ماليّه اگر عذرْ حاصل بود، وجوب استنابه در همان سال بر مأيوسِ از بُرء، احوط است؛ و در سالهاى آينده، احوط عدم لزوم بقاى استطاعت شرعيّه است با وجود آن در سال اوّل و ترك استنابه مقدوره.
و اگر مقدور نشد در سال اوّل استطاعت كه استنابه نمايد به واسطه عدم وجود نايب،