1
محتاج به بذل مال باشد، مثل بناى مساجد و مدارس، و احجاج، و تهيّه مجالس عزاى اهل بيت ـ سلام اللّه عليهم ـ و مجالس عيد اسلام و شيعه، و آنچه نفع عموم مسلمين و شيعه يا خصوصِ بعضى به نحو موافقِ رضاى خدا است، در آن باشد؛ و مخصوص به جهاد نيست تا در عصر غيبت ساقط باشد مگر آنچه مربوط به دفاع از اسلام باشد نه دعوت به اسلام.
و اعتبارِ نبودنِ محل ديگرى براى وصولِ به آن مصلحت كه «سبيل اللّه» است،احوط است؛ لكن اظهر عدم اعتبار فقر است در «غازى» كه اوضحِ مصاديق سبيلاللّه است، اگر چه به قدر كفايت و حاجتِ عمل خاص، صرف مىشود از زكات، لكن احتياط در مثل اعانت اشخاص از اين سهم براى حج و امثال آن نه در وصول به آن مصالح و جهات خيريّه در محل است.
و اگر در جهاد رفت و عمل خود را انجام داد، بقيه و زيادتى زكات از مصرف، استرجاع نمىشود، به خلاف صورت عدم جهاد؛ و هم چنين ساير مصالح بنا بر عموم.
صنف هشتم «ابن السبيل» است و آن كسى است كه در اثناى سفرِ عرفى خودش به سوى مقصد خودش تا وصول به وطن، محتاج به كمك مالى باشد، اگر چه در اثناءِ اين سفر، حكم شرعىِ سفر، به اقامت ده روز يا تردّد سى روز، منقطع شده باشد، و اگر چه از اوّل سفر، مصارف سفر را به نحو كفايت نداشته، [ كه ] بعد از تلبّس به سفر و حصول انقطاع، استحقاق دارد.
و غنى در بلد مانع نيست؛ و انقطاعِ در سفر شرط است؛ پس متمكّن از معامله و اقتراض در سفر، مستحق اين سهم نيست.
و محتاجِ به ضيافت، «ابن سبيل» است و جايز است احتساب مصارف او از اين سهم از زكات، و تمكّن در بلد مانع نيست و احتياج به ضيافت در سفر شرط است.
و هم چنين اباحه سفر در مطلق ابن سبيل شرط است، و بعد از تحقّق توبه