1
كه مضرّ به اقامت فعليّه در آن محل بود ـ مثل اين كه يك روز در خارج بماند ـ [ و ] پس از آن، قصدِ اقامت عشره مستأنفه در همان محلّ، يا در اثناى مسافتِ معتبره، نمايد، بايد تمام بخواند در ذهاب و مقصد و رجوع و محلّ اقامت، هر كجا باشد؛ و اگر مضرّ نبود ـ مثل چند ساعت خروج ـ همه جا تمام مىخواند؛ و قصد استيناف اقامت عشره در اثناى مسافت، لازم نيست.
و اگر قاصد عود بدون اقامت بود، تقصير، از عود ثابت است در صورتى كه از آن جا به بعد، مسافت باشد، و اگر با تلفيقِ به ذهاب، مسافت باشد، از ذهاب، قصر مىخواند اگر قايل به تلفيق از ذهاب كمتر از چهار فرسخ باشيم و گرنه در ذهاب و مقصد، باقى بر اتمام است در صورت مفروضه كه اضرار خروج و مقدار آن به اقامت فعليّه است و قصد مفارقت از آن مكان و مجرّد عبور را داشته باشد؛ و گرنه تقصير با شروطش بعد از خروج دوم از محلّ اقامت است.
و اگر قصد عود به محلّ اقامت ندارد، تقصير مىكند با شروط آن كه اعتبار آنها از محلّ اقامت مىشود با رعايت [ آنچه گذشت ]در اعتبار تجاوز از حدّ ترخص از محلّ اقامت.
و اگر قصد نزول به محلّ اقامت را دارد، لكن متردّد است در اقامت در آن جا، پس با بطلان اقامت سابقه به نحوى كه مذكور شد، احتمال اقامت مستأنفه با قطع به مسافت شرعيّه جمع نمىشود، و از اين جهت باقى است بر اتمام تا آن كه محقّق شود قصد مسافتى كه احتمال اقامت در اثناى آن ندارد.
و اگر مردّد است در عود به محلّ اقامت، با شرط قصر به مجرّد خروج، قصر مىخواند، وگرنه تمام مىخواند تا زمان تحقّق شرط قصر؛ و اعتبار شرط قصر، از زمان بطلان اقامت است، به نحوى كه مذكور شد.
و با ذهول از تمام اقسام، تمام مىخواند تا زمانى كه قاصدِ مسافت شرعيّه با شروط آن باشد.
و اگر به نيّت مفارقت محلّ اقامت، خارج به قصد مسافت شرعيّه شد و در اثنا، عزم