1
اگر در بلدى يا مكانى مردّد شد تا يك ماه، بين اقامت و سفر، يعنى عازم به اقامت ده روز نشد، بعد از يك ماه تمام است نماز او و روزه مىگيرد، و اظهر قاطعيّت آن است، و [ اظهر ]احتياج تقصير، بعد از خروج، به مسافت تامّه جديده [ است ]، و احوط جمع است در صورت تلفيق به ماقبل آن؛
و عبرت، به يك ماه تمام و در صورت تلفيق، به سى روز است. و فرقى بين آن كه تردّد در وقت سفر و اقامت در آن وقت باشد، يا در وقتِ رجوع و اقامت در آن وقت باشد، نيست.
و اگر مىداند مسافرت مىكند قبل از ده روز، پس باقى است بر قصر، چه در اثناى مسافت باشد، چه بعد از آن تا سى روز و بعد از آن اتمام مىنمايد.
و اگر احتمال مىدهد اقامت تا ده روز در اثناى مسافتِ شرعيّه را، باقى است بر تمام، به جهت انتفاى شرط تقصير؛ و اگر بعد از مسافت شرعيّه، اين احتمال صادر شد، باقى است بر تقصير تا سى روز.
و اگر در حال سير، اين تردّد واقع بشود، اثرى ندارد در مابعد سى روز، بلكه با شروط تقصير، قصر مىنمايد و بدون آن، اتمام.
اگر تردّد در خروج فردا و پس فردا داشت، پس خروجِ غير منافىِ صدقِ اقامتِ روز، ضرر ندارد به حكم تردّد سى روز، مثل اقامت ده روز به نحوى كه گذشت.
و اگر تردّد در صبح، براى عصر فردا ـ مثلاً ـ داشت، خروج غيرِ منافىِ صدقِ اقامتِ صبح، ضرر ندارد به حكم تردّدِ سى روز، و مورد روايت اگر چه صورت اُولى است، لكن اظهر، الغاى خصوصيّت به مثل دوّم است.
و اظهر اعتبار و حدتِ مكان تردّد است، به نحوى كه در وحدت محلّ اقامت ده روز، گذشت.