1
<-> همچنين هر نقصى كه حكم قعود را داشته باشد.
و آنچه از نقايص، مورد احتياط است، احوط اتمام و اعاده است اگر در محلّ اختلافِ وظيفه مأموم و منفرد، عارض شده بوده است؛ و اگر گذشته باشد و محلِّ احتياجِ به جماعت نباشد، كافى است اتمام به نيّت وظيفه فعليّه، و محتمل است جواز انفراد، به مجرّد اختلافِ حادث مذكور.
و اگر تمكّن، عارض شد در اثناى نماز، جايز است براى متمكّن، ابتداى اقتداى به نماز امام، بعد از تحقّق تمكّن از قيام مثلاً.
و جايز نيست اقتداى «قارى» به «اُمّى» كه متقِنِ قرائت نيست ـ بنا بر اظهر ـ در جهريّه و اخفاتيّه؛ و اگر اقتدا، بعد از محلّ قرائت باشد، اقرب جواز اقتدا است؛ و اگر در محلّ قرائت، اقتدا كرد، نمازش باطل است با علم و عمد، و در صورت غفلت، تأمّل است، و اگر قرائت كرد، محتمل است صحّت.
و نماز «امّى» هم باطل است اگر مكلّف باشد به ائتمام، مثل زمان تقصيرِ در تعلّمِ ممكن، كه ترك كند عمداً تعلّم و ائتمام را با التفات؛ و اگر ملتفت نباشد، بطلان خالى از تأمّل نيست؛ بلكه اگر اخلال به قصد قربت نكرده است، اقرب صحّت نماز است اگر چه بعد از محلّ قرائت، ملتفت شود و به قصد وظيفه فعليّه، اتمام نمايد.
و «اُمّى» كسى است كه بعض واجبات قرائت را نمىتواند ادا نمايد، چه عالم به وجوب باشد و چه جاهل، و چه ترك تعلّم از قصور باشد يا از تقصير، و در «حمد» باشد يا در «سوره».
و در صورت تساوى در محلِّ امّى بودن، يا ناقصتر بودنِ مأموم، جايز است اقتدا <->