1
<-> و نيّت استحباب براى صرف مستحب در خاصيّت، واجب است خارجاً از جانب آمر، با عدم فرق بين واجب و مستحب در آثار در صورت تعقّب اوّل به دوّم، اگر چه موارد خاصّه باشد، نه براى اجزاى مستحبّ از واجب است از جانب مكلّف.
و به همين، توجيه مىشود آنچه مستفادِ از كثيرى از روايات مسأله مىشود از جواز نيّت فرض و مستفاد از بعض آنها از جواز تسبيح قرار دادن دوّمى.
و اما اكتفا به دوّمى در صورت تبيّن فساد اوّلى ـ چنانچه صريح اخبار در صورت نيّت فرض و ظاهر آنچه در آن نيّت استحباب است، مىباشد در اتّحاد آنچه با اين نيّتها به جا آورده ميشود در آثار ـ پس به جهت تحليل داعى است به امر و استحبابى بودن آن.
مستحبّ است براى مأموم، اشتغال به تسبيح و تمجيد اگر فارغ از قرائت شد در صورت توظيف قبل از تمام قرائت امام.
و مستحبّ است ابقاى آيهاى تا بعد از فراغ امام از قرائت، بعد از اتمام خودش، ركوع به ركوع امام نمايد، و بين آن آيه و ساير آيات، مشغول به ذكر باشد.
و مستحبّ است كه در صف اوّل، اهل فضل باشند، يعنى از همه مطلوب است تقديم افضل براى صف اول؛ بلكه در همان صف، يمين بر يسار و اقرب بر ابعد از امام، فضليت دارد.
و مستحبّ است [ در صف اوّل ] اختيار كسانى كه حافظ نسيان امام باشند؛ و به جهت اقربيّت، دور نيست فضيلت صف اول بر دوّم و هكذا در ساير صفوف.
و دور نيست در جماعت زنها، افضيلت و اقربيّت به ستر، هر كدام مرجّح باشد؛ و در نزديكانِ امامشان، رجحان به افضيّلت است كه بتوانند در مواقع نسيان، تسامع با <->