1
و اگر قصد اقتداى به «زيد» كرد بعد معلوم شد كه «عمرو» بوده، جماعت محقّق نبوده اگر چه «عمرو» در نزد او عادل باشد. و فرقى بين معلوميّت بعد از فراغ يا در اثناى نماز نيست مگر در صورت انحلال مقصود به حاضر و «زيد» با عدالت «عمرو» هم نزد او، چنانكه خواهد آمد.
اگر قاصد اقتداى به حاضر بود به قيد اين كه معلومِ او است كه او «زيد» باشد، بعد معلوم شد كه «عمرو» بود چه اين كه «عمرو» عادل بوده در اعتقاد او يا غير عادل: پس اگر بعد از فراغ از نماز بود، صحيح است، و اگر در اثنا بود قبل از اخلال به وظيفه منفرد، ايضاً صحيح است؛ و اگر بعد از اخلال به غيرِ مغتفر بود، جماعت و نماز باطل است بنا بر اظهر؛ و اگر مغتفر بود، فيما بعد منفرد است به حسب حكم و موضوع.
و اگر هر كدام از اشاره و توصيف، مستقلّ بود و مقيّد نبود، اگر چه معتقدِ توافق آنها بود، اقرب صحّت جماعت است، حتى در صورت تبيّن مغايرت در اثنا با محفوظيّت عدالت در هر دو تقدير، و روى هر تقدير، متخلّف، به منزله غلط در تعبير است از واقع.
اگر دو نفر نماز خواندند و بعد از نماز، اختلاف در امامت و مأموميّت كردند: پس اگر هر دو دعواى امامت كردند، و صحّت نماز، موقوف بر جماعت نبود، مانند معاده، و عمل به احكام جماعت بر خلاف قواعد نكردند، مثل رجوع امام به مأموم، نماز هر دو صحيح است، چه علم به صحّت دعوى حاصل بشود يا نه.
و اگر هر دو ادّعاى مأموميّت كردند: پس اگر علم حاصل شد در اثنا به عدم شرط امامت و لوازم آن در ديگرى، مثل ترك ديگرى قرائت را عمداً، اظهر بطلان نماز هر <->