1
<-> اوّلْ فوت شده و دوّمْ فوت شده مىنمايد، و اگر غير معيّن باشد، براى هر يك روز، سه نماز به ترتيب سابق، براى احتياط به جا مىآورد، و روز اول و دوّم فوت را نيّت مىنمايد.
و امّا عدد روزهاى قضا: پس اگر توانست تحصيلِ علمِ به مساوات يا زيادتى قضا پيدا نمايد، عمل به آن نمايد اگر مستلزم عسر نباشد؛ اگر چه اكتفا به ظنّ اطمينانى ـ چه بتواند از تحصيل علم مذكور يا نتواند ـ خالى از وجه نيست.
و اگر اطميمنان حاصل نشود، اكتفا به ظنّ، محتمل است مطلقا، خصوصاً در صورت عدم امكانِ تحصيل علم به واسطه عسر و حرج، يا غير آن؛ لكن اگر عالم يا محتمِل است، علم سابق به مقدار ايام را، احتياط نمايد، وگرنه چون تكليف به قضا، جديد است، اكتفا به متيقَّن در فوات نمايد، و در زايد، عمل به احتياط خوب است، اگر چه ظاهراً لازم نيست.
«مرتدّ فطرى» در استحلال ترك صلات واجبه يوميّه، توبهاش قبول نمىشود، و واجب است قتل او. و [ آيا ] اعتبار در فطرى بودن، به انعقاد نطفه او است در حال اسلام پدر يا مادر او، يا تولّد او است در آن حال؟ در محلّ خود مذكور مىشود، ان شاءاللّه. و اين حكم، در صورت ذكوريّت او است.
و امّا «زن»، اگر مرتدّه فطريه شد، كشته نمىشود، بلكه حبس مىشود، و در اوقات نماز او را مىزنند تا توبه كند يا بميرد؛ و احوط در خنثاى مشكل، معامله زن است با او در اين حكم.
و اگر مرتدّ ملّى بود، كشته نمىشود قبل از دفعه سوّم يا چهارم به نحوى كه ذكر <->