1
<-> و گذشت آن كه با عدم امن، ايما مىنمايند در ركوع و سجود؛ لكن مناسبت، اقتضا مىنمايد كه امامِ مقدّم، فىالجمله ايما نمايد، و مأمومين كه در عرض هم در صف واحد باشند، ركوع و سجود ايشان مانعى نداشته باشد، به خلاف آن كه ازيد از صف واحد باشند كه اگر امام ايما مىنمايد، صف اول هم ايما مىنمايند. و ملحق بودن صورت نابينايىِ فىالجمله و تاريكى، به صورت اَمْن از ناظر و نماز قائم با ايما يا با ركوع و سجود به نحوى كه گذشت، بىوجه نيست.
و امّا متعارف از اجتماع برهنهها كه در آن امن نيست، پس امام متقدّم، ايما در حال جلوس براى ركوع و سجود مىنمايد و صف متأخّر از او، ركوع و سجود مىنمايند بنا بر احوط با رعايت عدم زيادتى تكشّف؛ و اگر صفِ ثانى باشد، ركوع و سجود، وظيفه آنهاست به نحو مذكور، و صف اول، مثل امام، ايما مىنمايند.
و امّا «منفرد» پس گذشت كه با امن، قائماً نماز مىخواند و مخيّر است در ايما و ركوع و سجود، و احوط اختيار دوم است، و با عدم امن، جالساً نماز مىخواند و ايما مىنمايد براى ركوع و سجود با رعايت خصوصيّات موافقه با آنچه در جماعت ايشان ذكر شد.
و مطلقا قايمِ از مرد و زنِ برهنه، دست بر عورت بگذارد در حال نماز و جالساً پاها را به هم متّصل نمايد، و به زمين در حال سجده متّصل شود، و [ اگر ] به اين صورت به جا آورد، موافق احتياط است، اگر چه اظهر، عدم وجوب هر چيزى است كه تأثير ندارد در ستر نمازى و در ستر نظرى در مثل مفروض كه امن از ناظر است.
و گذشت آن كه احتياط براى مصلّىِ منفرد اگر آمن و قائم است، در ركوع و سجود <->