1
<-> احتراق و قبل از آن، و همچنين تيمّم به آنها اختياراً؛ پس طاهر نمىشود به طبخ بنا بر اظهر، اگر چه احوط، منع سجود و تيمّم است اختياراً؛ و اظهر و احوط بقاى نجاست است به حسب استصحاب كه مسوّغِ تيمّم و سجود است.
و جايز است تيمّم و سجود بر ريگ (رمل)، به خلاف شيشه كه اظهر طهارت و عدم جواز تيمّم و سجود است بر آن، و همچنين مرمر اصيل، و خاكستر از نباتات، طاهر و سجود و تيمّم با آنها جايز نيست بنابر اظهر، به خلاف آنچه از سوزاندن زمين حاصل شود كه اظهر بقاى نجاست و جواز تيمّم و سجود است بر آن، و اظهر عدم جواز سجود و تيمّم با زغال» است، و اظهر طهارت «چوب» متنجّس منقلب به «زغال» است. و بر «قير» جايز نيست بنا بر اظهر در حال اختيار سجود و تيمّم؛ و آنچه اختياراً و بدون ترتيب تيمّم به آن جايز است از زمين، سجود بر آن جايز است اختياراً و به عكس، و در سجود به «گل ارمنى» و «سنگ آسياب»، تأمّل است.
و بر آنچه روييده شده باشد از زمين و مأكول انسان باشد بر حسب عادت، سجود جايز نيست، مانند نان و ميوهها و سبزيهاى مأكول؛ و در مأكول، شأنيّت كافى است، اگر چه فعليّت، متوقّف به علاجى ـ مثل طبخ ـ باشد؛ پس بر «گندم» و «جو» قبل از طبخ، و نخاله آنها كه در ضمن، خورده مىشوند و «ميوه» كه خورده مىشود اگر چه قبل از كمال رسيدن باشد و «پوست ميوهها» و «خرما» و طلع آن كه بار «شكوفه خرما» است و خورده مىشود (به خلاف هسته آنها) و بر مأكولى كه داخل آنهاست، سجده جايز نيست. و «پوست برنج» و «خربزه» و «بطّيخ» و «هندوانه» و «انار» حتّى در حال اتّصال، مانعى ندارد. <->