1. صفحه اصلی
  2. /
  3. کتب
  4. /
  5. جامع المسائل جلد اول ص 242

جامع المسائل - جلد اول

  • تالیف: حضرت آیت‌الله بهجت
  • سال چاپ: 1392
  • موضوع: کتاب فقهی ـ تخصصی
  • تعداد صفحات: 450
  • کتاب ها / جامع المسائل - جلد اول
  • بازدید : 11

1

فصل اوّل

احكام وقت

 

س . اوقات نماز را بيان فرماييد.

ج . اوقات نماز بر چهار قسم است:

اوّل: وقت مختصّ.

دوّم: وقت فضيلت.

سوّم: وقت مشترك.

چهارم: وقت اِجزايى.

  وقت مختص و مشترك در نمازهاى يوميه

و وقت مختص از براى هر نماز، آن مقدارى است كه ممكن باشد ـ به حسب حال شخص ـ تحصيل شرايط در آن وقت و اداى آن نماز در آن؛ و اگر از پيش، واجد شرايط باشد، [ وقت مختص ] همان مقدارِ اداى نماز است [ و ] بس.

اما آن كه وقت مختص به ظهر است، مقدار اداى ظهر از اوّل ظهر است؛ و آن كه مختصِّ به عصر است، مقدار اداى عصر از آخر وقت عصر است. و آن كه مختص به مغرب است، به قدر زمانى است كه بتوان نماز مغرب را در آن به جا آورد؛ و آن كه مختصّ به عشا است، مقدار اداى چهار ركعت از آخر نيمه شب [1] است و ما بين اينها وقت مشترك است.


[1] . يعنى نيمه اول، لكن احتياط، رعايت آخر شب است براى وقت اضطرارى  <->

 

 

 

 

 

 

 

 

عشائين؛ پس اگر به مقدار پنج ركعت باقى است هر دو نماز را به قصد مافى‌الذمه به جا آورد؛ و اگر كمتر از اين مقدار را ادراك نمايد اگر چه وقت يك ركعت باشد، نماز عشا را به قصد امر فعلى احتمالى به جا آورد و بعد از آن احتياطاً عشا را بعد از قضا مغرب قضا نمايد.

و اظهر عدم جواز تاخير عشائين از نصف اول شب و عدم جواز تأخير مغرب از مقدار قبل از انجام عشا قبل از نيمه شب است. و احوط در صورت تأخير عشائين از نصف اول، عدم تأخير از نصف دوم شب است، بلكه به قصد مافى‌الذمه، هر دو را به جا آورد و در آخرِ نيمه دوم، معامله اختصاص عشا است، چنانچه گذشت.

اظهر در اول وقت عشا، بعد از وقتِ اختصاصِ مغرب است نه بعد [ از ] سقوط شفق مغربى، چنانچه مصرّحٌ به در موثّق در جماعت رسول اللّه‌ـ صلّى‌اللّه‌عليه‌وآله‌وسلّم ـ و موثّق ديگر در جمع بين عشائين در حضر، قبل از سقوط شفق و دو موثق ديگر در نماز عشا، قبل از سقوط شفق است بر طبق مشهور.

وقت نافله ظهر و عصر

ابتداى وقت نافله ظهر، اول زوال است؛ و جواز تقديم بر آن مطلقا و خصوصاً خائف فوت در وقت، خالى از وجه نيست؛ اگر چه احتياط آن است كه در صورت تقديم بر وقت كه افضل محافظت بر وقت است و در صورت تأخير از فريضه حتى در نافله عصر، به رجاى مطلوبيّت فعليّه به جا آورد و قصد اداى در وقت مفضول در اوّلى، و قصد ادا يا قضا در دومى كه نافله عصر است، ننمايد اگر چه از وقت نافله عصر كه معيَّن است، گذشته باشد.

و انتهاى وقتِ نافله ظهر، دو قدم است؛ كه يك ذراع و دو سُبعِ شاخص است و مرتبه دانيه فضيلت، مثل شاخص است؛ و انتهاى فضيلت نافله عصر، بعد از فعل ظهر تا چهار قدم كه چهار سُبع شاخص است [ مى‌باشد ]. و مرتبه بعد از آن، تا دو مثلِ شاخص است.

وقت فضيلت

و از اين جا معلوم مى‌شود وقت فضيلتِ هر يك از ظهر و عصر كه به ملاحظه نافله آنها است، يا به ملاحظه مصلحت تسهيل و تخفيف مطلق و ابراد در صَيف. و الحاق غير به آن به طورى كه در تمام اين وقتِ معيّن، هر وقت فريضه را با نافله‌اش به جا آورد، حايز فضيلت وقت شده است بنا  بر اظهر، نه آن كه وقت فضيلت، آخر ذراع يا مثل مطلقا به استثناى مقدار فعل ظهر در آخر [ باشد ]، به طورى كه براى فضيلت بايد منتظر آخر ذراع يا مثل باشد، كه بعد از ذراع يا مثل، ايقاع ظهر كند، يا وقتى ايقاع كند كه به فراغ ظهر، ذراع يا مثل، منتهى شود؛ و در اين جا اظهر اوّل است، چنانچه مستفاد است از اختلاف نزول جبرئيلـ عليه‌السلام ـ در دو روز براى يك نماز، يا بيان وقتيّت ما بين اين دو وقت، يعنى براى فضيلت، نه اِجزاى فقط، بلكه جمع بين نصوص ذراع و مثل، نافى انتظار است براى ادراك فضيلت ظهر.

اظهر اين است كه بعد از ذراع و ذراعين، راجح، بَدء به فريضه و تأخير نافله است؛ و قبل ازاين حدّ، برعكس است.

و اگر از نوافل ظهر، قبل از گذشتن وقت فضيلت، ركعتى خوانده باشد، بعد مقدار قدمين گذشت، مى‌تواند اتمام كند تمام نوافل ظهر را، وگر نه ابتدا به فريضه ظهر مى‌نمايد و تأخير مى‌نمايد نوافل ظهر را.

و هم‌چنان كه، نوافل ظهر و عصر را قبل از چهار قدم، مى‌تواند به جا آورد؛ و اگر به جا نياورد تا گذشتن چهار قدم، ابتداى به فريضه عصر مى‌نمايد.

و اگر ركعتى از نوافل را به جا آورده، مى‌تواند اتمام نوافل نمايد، بعد فريضه عصر را به جا آورد و با مجموع نوافل كه جايزاست ايقاع آنها در وقتى معامله يك نماز نمايد.

و احوط اقتصار در اكمال نوافل ظهر، به رعايت مُضىّ نصف قدمِ فقط است و در اكمال نوافل عصر، رعايت يك قدم در وقت فضيلت عصر است با رعايت تخفيف به نخواندن سوره و قنوت و نحو اينها.

و همچنين است احتياط در اعتبار به ادراك يك ركعت تامّ از نوافل، نه اقلّ از يك ركعت. و اعتبار در مثل و مثلين، مماثلتِ زيادتى سايه شاخص، با شاخص است، نه با باقيمانده در حال نقصان، كه متّحد است با قدمين و ذراع و دو سُبع شاخص بنا  بر اظهر.

و مزاحمت مذكوره در غير روز جمعه با نماز جمعه، يا مطلقا، ثابت است؛ و در صورت تقديم فريضه براى عذرى مثل سهو و اعتقاد و ضيق، [ آيا ] وقت نافله باقى است، يا مثل صورت عدم عذر است؟ احوط عدم نيّت غير قربت است تا وقت فضيلت عصر و نوافلش نگذشته باشد.

ادا بودن نوافل و رواتب، در تمام روز

آيا نوافل و رواتب موقّته، در تمام روز ادا است و اوقات، حدودِ افضليّت آنهاست مطلقا، يا نه مطلقا مگر قضا بعد از وقت، يا تفصيل است بين علم يا خوفِ فوت در وقت كه تقديم مى‌شود به خلاف عدم عذر؟ اقوى اول است و احوط دوم و پس از آن سوّم.

تقديم و تاخير فريضه و نافله بر يكديگر

و اما نافله جمعه، پس جايز است تقديم آن بر زوال؛ و محلّ خلاف، نافله غير جمعه است، و بعد از مرتبه دانيه وقتِ نافله هر كدام، راجح ابتداى به فريضه است و و تأخير نافله آن به قصد قربت، چنانچه گذشت.

مرجع رجحان مذكور، اولويت فريضه به اين وقت است، نه قضا بودن نافله؛ پس اگر به جا آورده شود نافله در همان وقت قبل از فريضه يا بعد از آن بدون عذر در تأخير، اقلّ ثواباً مى‌شود از نافله مقدّمه بر آن وقت، يا مؤخّره از فريضه براى عذرى در تأخير.

و اولويّت فريضه بعد از وقت فضيلت، ثمره ظاهره تعدّدِ وقت، به حسب فضيلت و اِجزا است، وگر نه مقتضاى فضيلتِ مبادرت و مسارعت به خير، افضل بودن ايقاع فريضه در هر وقتِ مقدّم از ايقاع آن در وقت مؤخر از آن است بين دو وقت اختصاصى با مساوات در ضمايم.

وقت نافله مغرب و عشا

وقت نافله مغرب، [ بعد ] از فراغ از به جا آوردن نماز مغرب در اول وقت [ است و امتدادِ  ]وقتش، تا ذهاب حمره مغربيّه است. و بعد از فراغ از مغرب و نوافلش، جايز است ايقاع عشا، اگر چه ذهاب حمره نشده باشد، با عذر و بدون آن.

و مستحب، تأخير عشا است تا ذهاب حمره مغربيه، پس اگر تا ذهاب حمره، تلبّس به نافله نكرده، مشغول به فريضه مى‌شود؛ و اگر يك ركعت نافله به جا آورده مزاحمت تمام چهار ركعت، با فريضه عشا، بى‌وجه نيست الغاءً للخصوصيّة فى‌الظُهرين. و در كمتر، اتمام، اولى است در نمازى كه تلبّس به آ ن كرده است.

وقت وتيره نافله عشا، ممتدّ است به امتداد وقت عشا، حتى بنا  بر امتدادش تا طلوع، و احوط رعايت عدم انفصالِ غيرِ متعارف از فريضه، و نيز احوط ختم نوافل مقصوده به آن است قبل از خوابيدن.

وقت نماز شب و مراد از نيمه شب شرعى

وقت نماز شب، بعد از نصف شب است؛ و تقديم بر نصف، براى ضرورت و خوف فوات، جايز است، و هر چه به فجرِ ثانى نزديكتر باشد، افضل است.

و مراد از نصف، «منتَصف بين غروب آفتاب و طلوع فجر ثانى» است بنا  بر اظهر؛ و معرّف بودنِ انحدارِ نجوم براى نصف، منافى اين تنصيف و موجب اعتبار به نصف مابين غروب شمس و طلوع شمس نيست.

وقت نافله صبح

و ابتداى وقت دو ركعت نافله فجر، بعد از فراغ از نماز شب در وقت آن است، و مستمرّ است [ وقت آن ] تا بعد از فجر ثانى؛ و ممتد است تا طلوع حمره مشرقيّه كه بعد از آن، تقديم فريضه مى‌شود بر نافله بنا  بر احوط در عمل به استحباب نافله فجر.

تذّكر

و اما وقت اختصاصى ظهرين و اشتراكى آنها و وقت فضيلت و اِجزاى آنها، به ترتيبى است كه در متن ذكر شده است و وقت اختصاصى و اشتراكى عشائين، به ترتيب مذكور در متن با احتياط مذكور در حاشيه است.

وقت فضيلت نماز عشا

و ابتداى فضيلت عشا، سقوط شفق است و بعد از به جا آوردن مغرب، مجزى است مطلقا، اگر چه عذرى نباشد و سقوط نكرده باشد شفق مغربى بنا  بر اقوى.

ميزانِ وقت مختص

و اعتبار در وقت مختصّ، به حال مصلّى در سرعت و بُطؤ طبيعى قرائت و اذكار و قيام و قعود است. و اما در اتيان به مستحبات و عدم، پس محتمل است عادت و توسّط؛ و احتياط، در رعايت اقل واجب است؛ و اين احتياط در بعض فروضِ انجام دادن، ترك نشود، مثل تطويل مقدّمات و انجام دادن ذى‌المقدمه سهواً به نيّت عصر.

خواندن نمازى در وقت اختصاصى نماز ديگر

و چنانچه عصر را مثلاً، در وقت مختصِّ به ظهر به جا آورد سهواً، باطل است.

و در اثنا اگر ملتفت شد، عدول به ظهر، اظهر است؛ و اگر التفات، بعد از دخول در مشترك بود، عدول بى‌مانع است؛ و اگر در اين فرض، التفات، بعد از نماز شد، عصراً صحيح است بنا  بر اظهر.

و اگر به مثل سهو، عصر را بخواند بعد معلوم شود، و از وقت، چهار ركعت مانده باشد، احوط اتيان ظهر است به قصد مافى‌الذمه، و همچنين اگر از وقت، يك ركعت مانده باشد؛ و اگر كمتر باشد، ظهر قضا است.

و امّا در صورت فوت ظهر تا زمان اختصاصى عصر، پس مقتضاى اختصاص، عدم صحت ظهر است در آن وقت اداءً مطلقا؛ و احتياط به قصد مافى‌الذمه، ترك نشود در ادا يا قضا بودن ظهر.

و اما اگر قضا نمايد ظهر را با غفلت از عصر، يا با التفات و عصيان به ترك واجب، پس ممكن بلكه اظهر، تصحيحِ قضاى ظهر، به نحو ترتّب است؛ چنانكه بدون اين نحو، قضاى ظهرين در وقت اختصاص مغرب، صحيح است، پس اختصاص، مربوط به اداى شريكه است فقط.

و اگر ادراك كرد مقدار پنج ركعت را در آخر وقتِ ظهرين، واجب است [ كه  ]هر دو نماز را اداءً به جا آورد و همچنين در آخر عشائين، پس اختصاص به عصر و عشا به معنى آن كه مناط اداى سابقه شريكه [ باشد ] نخواهد بود.

و در وقت اختصاصى و اشتراكى، فرقى بين عصر و ظهر و مغرب و عشا نيست. و همچنين اگر ادراك كرد يك ركعت عصر را در وقت اختصاصى، به جا مى‌آورد آن را اداءً، اگر چه سه ركعت آن، در اختصاصِ مغرب واقع شود، يعنى آن وقت، مناط ادائيّتِ غير مغرب نخواهد بود نه آن كه ما به الاداءِ، براى غير مغرب نخواهد بود؛ بلكه ممكن است اختصاص مغرب بعد از فراغ از عصر در فرض مزبور، به منزله تطهيرات محتاج اليها در فعل مغرب باشد؛ لكن اظهر اين است كه حال آن، حال ساير واجبات اهم از فوريّت مغرب است و با اختصاص وقت به مغرب به معنى متقدم، منافات ندارد، زيرا اختصاص، غير از فعليّتِ تكليف و اهميت آن است از همه واجبات، و لذا اگر غفلت از عصر كرد و مغرب را به جا آورد اداءً صحيح است.

نماز غفيله

و از جمله نمازهاى مستحبى در شب، نماز غفيله است به ترتيب مذكور در خبر «هشام بن سالم» منقول از «مصباح» و «فلاح السائل»، بلكه اطلاق مذكور در خبر «سكونى» است. و [ آيا ] وقت آن، مابين مغرب و عشا است، يعنى بين فعل اين دو، يا وقت اختصاص به هر دو، يا وقت مختص به مغرب و وقت فضيلت عشا كه بعد از سقوط شفق است؟ اول و سوّم، محتمل است؛ و احوط، اخير است بعد از فعل مغرب در اول وقتش. و اظهر جواز تداخل است در اين نماز با نافله مغرب.

سقوط و عدم سقوط نافله در سفر و اماكن تخيير

در سفرِ موجب قصر، نافله نمازهاى چهار ركعتى روز، ساقط مى‌شود؛ و ساقط نمى‌شود نوافل مغرب و نماز شب با سه ركعت شفع و دو ركعت نافله فجر.

و وتيره نافله عشا، اظهر عدم سقوط آن است در سفر؛ و احوط اتيان آن است به رجاى مطلوبيّت.

و اظهر عدم سقوط رواتب نهاريه در اماكن تخيير است، اگر چه فريضه را در خارج ايقاع نمايد، يا قاصد آن باشد، يا قصراً در داخل ايقاع نمايد، بلكه ثابت است نافله با عدم تعيّن تقصير؛ و همچنين ثابت است در صورت تعيّنِ اتمام بر مسافر، مانند كثير السفر.

و ساقط است با تعيّن قصر، اگر چه به سبب خوف و فريضه صلات خوف باشد. و اگر حاضر است و ناوىِ سفر [ موجبِ ] تقصير و نمازِ در سفر قصراً است، مى‌تواند نافله را در حضر بخواند؛ چنانچه مى‌تواند فريضه را تماماً بخواند و نيّت تقصير و فعليّت آن، موجب ترك نافله در حضر نيست، به خلاف مسافرى كه ناوى اتمامِ در منزل باشد [ كه ] نمى‌تواند در سفر، نافله را به جا آورد و اگر چه واقعاً نماز را تماماً در منزل هم بخواند.

مشروعيّتِ قضاى نوافل نهاريه سفر در شب

و اظهر مشروعيت قضاى نوافل نهاريه سفر است در شب، هم‌چنان كه نماز شبِ مسافر، در روز قضا مى‌شود، اگر چه قضاى نهاريّه سفر در شب، تأكّد ندارد.

دو ركعتى بودن نمازهاى مستحبى، غير از «وتر» و «اعرابى»

نافله مطلقه، مقيّد است به تشّهد و تسليم در هر دو ركعت بنا  بر اقوى در غير «وتر» و نماز «اعرابى»؛و مراد از وتر يك ركعت اخيره نماز شب، بعد از دو ركعت شفع با سلام جدا از وتر است. و اظهر در تشخيص معناى حقيقى، همين است كه مقابل شفع است، نه مجموع سه ركعت با فصل، اگر چه مورد استعمال هست مانند اوّلى.