1
حرج در تحصيل آب
دوّم: آن كه بترسد به سبب سعى در تحصيل آب ضررى به نفس يا عرض يا مال معتدٌّ به كه تحمّل فوت او حرَج باشد، برسد، چه از جهت خوف از دزد باشد، يا درنده، يا گم شدن در راه، يا غير اينها.[1]
<-> ضرر در خود استعمال آب باشد، پس حكم آن در وضوى به مغصوب مذكور شد در صورتى كه مابهالغصب والضّرر، عين مابهالوضوء نباشد كه ايجاب وضو بر تقدير آنها معقول باشد، مثل آن كه سابق باشند وجوداً بر نفس غَسل وضوئى.
و در صورت غفلت از ضرر يا حكم آن، اظهر صحّت است با قربت؛ و همچنين [ است ]اگر تحمّل حرج و مشقّت نمود با آن كه منفىّ، وجوب وضو باشد، نه جواز آن.
اگر تيمّم با اعتقاد ضرر يا خوف آن بنمايد و بعد از نماز كشف خلاف شد، اعاده نماز نمىكند، مگر در صورتى كه اعتقاد، ناشى از قطع مخالف واقع باشد، نه از اماره مخالفه بنابر احوط؛ و اگر كشف خلاف قبل از نماز شد، وضو مىگيرد.
و اگر وضو گرفت ـ مثلاً ـ با اعتقاد عدم ضرر، پس از آن مكشوف شد ضرر، اظهر صحّت وضو است.
و اگر تيمّم يا وضو به اعتقاد عدم توظيف، واقع شد به نحوى كه طريق صحّت نداشته باشد بر حسب آنچه در محلّش گذشت، بلكه مطلقا با عدم تمشّى قربت، احتياط مىنمايد.
در تيمّمِ بعد از جنابت عمديّه با علم به ضررِ استعمال آب يا خوف سابق، اظهر صحّت است.
[1] . مانند نتوانستنِ تحصيل آب به واسطه كبر سنّ و نحو آن از اسباب عجز، يا به
واسطه توقّفِ استيجارِ خادم بر بذل مالِ مُجحف كه قابل تحمّل او نيست. و اگر قابل تحمّل باشد، واجب است حتى اگر متوقّف بر حفر چاه باشد و ميسور باشد.
در صورتى كه ضررِ غيرِ مالىِ لازم الرّعايه، مترتّب نشود، واجب است بذلِ مالِ غيرِ مضرِّ به حال شخص. و اگر هبه، مقرون به منّت و خوارى نباشد، واجب است قبول آن؛ و همچنين است اقتراض اگر خوف عدم تمكّنِ از ادا نباشد.