1
موصى له ، به ارث، بدون احتياج به قبول وارث، بنابر اكتفاى به قبول در حيات موصى، چنانكه گذشت اختيار آن؛ و به هر حال وصيت باطل نمىشود به موت موصى له قبل از موصى مادام كه موصى رجوع ننمايد از وصيت خود.
و در صورت تماميّت ملك موصى له قبل از موت او و انتقال موصى به به وارث او، اگر وارثى نداشت، به وارث عام او منتقل مىشود، يا آنكه به موصى و وارث او عود مىنمايد، يا آنكه وصى تصدق مىنمايد با اذن حاكم ؟ وجوهى است، مقتضاى احتياط، توافق بر اخير است، و اظهر اوّل است. و در صورتى كه موروث، حق تملك با قبول باشد و قبول محقّق نشده باشد و وارث خاصى نباشد، تأمل است و مورد احتياط است در مذكور در سابق.
اگر وصيت كرد مقدارى را براى شخصى و تعيين مصرف نكرد، مالك مىشود با قبولْ آن را. و اگر تعيين جهت كرد، معيّن مىشود صرف در آن جهت؛ و با تخلف، ضامن مىشود.
اگر وصيت كرد مالى را براى «سبيل اللّه»، صرف در موجبات ثواب اخروى مىشود، و صرف در جهادْ موافق احتياط است.
و اگر وصيت به ثلث كرد بدون تعيين مصرف، صرف در وجوه برّ مىشود.
مستحب است وصيت براى خويشان اگر چه وارث باشند، بلكه مكروه است ترك آن براى غير وارث از ايشان.