1
<-> اگر حرف واحدِ غيرِ مفيد را متّصل كرد به قرائت يا ذكر و در قرائت و ذكر تأثيرى نداشت، مبطل نيست.
اگر حرف واحد از «حروف معانى» باشد، مثل «واو عطف»، پس اظهر عدم بطلان است، مثل «حروف مبانى» كه گذشت، اگر چه احوط ترك است.
آنچه قرآن يا ذكر يا دعا يا مناجات است، جايز است در جميع احوال نماز، غير آنچه اخلال به نظم واجبى بنمايد، و غير قرائت آيه سجده واجبه، و غير دعا به حرام، مثل دعا بر [ عليه ] مؤمن، به خلاف دعا بر ظالم كه اوّلى جايز نيست و مبطل است و دوّمى مبطل نيست.
اگر بگويد «آه من ذنوبى» به نحوى كه كلام باشد نه صوت، جايز است؛ و اگر حذف كند ظرف را و مقدّر باشد، مانعى ندارد، و كافى است در تقدير، قرينه حاليّه نمازى كه داعى بر اصلش و مكمّلاتش خوف خدا است، بلكه امرى است قصدى، و قرينه براى شك بعد از وقوع با امكان هر دو قسم، نافع است اگر به نحوى ديگر رفع شك نشود.
اگر بر نمازگزار، سلام كرد كسى، جايز و واجب است رد سلام به مثل آن سلام، چه بگويد: «سلام عليك » يا «سلام عليكم» يا «السّلام عليك » يا «السّلام عليكم» در تقديم و تأخير و افراد و جمع و تعريف و تنكير.
و اگر بگويد: «سلام»، در جواب بگويد: «سلام» با تقدير «عليكم»، بلكه اگر سلام به غير از يكى از اين چهار صيغه باشد ـ مثل «عليك السّلام» ـ اظهر وجوبِ رد به مماثل است؛ بلى احوط، عدم جواز ردِّ سلامِ ملحونِ عرفى است مگر با احتمال عدم تمكّن از غير ملحون كه جواب مىدهد صحيحاً با رعايت مماثلت در غير لحن، و همچنين رد <->