1
صندوق و سر آن را ببندند و در دريا اندازند، و يا آن كه بر پاى او چيز سنگينى مثل سنگ ببندند و او را در دريا اندازند، ولكن احوط[1] به جا آوردن اوّل است با امكان.
طفل ميت مسلمان در شكم مادر غير مسلمان
و اگر ميّت، زنِ غير مُسلِمه باشد يا مثل آن ـ چه كتابيّه چه غير كتابيه ـ و حامله باشد به
[1] . بلكه خالى از وجه نيست با عدم عسر، و احوط رعايت استقبال ميّت است در وقت انداختن در دريا؛ و همچنين اگر ممكن نباشد دفن اگر چه با تأخير يا محافظت موقّته بر بدن ميّت باشد تا زمان دفن به ترتيب مذكور، در دريا انداخته مىشود اگر چه راكب نباشد و در كشتىِ سفر فوت نشده باشد.
و گذشت آن كه انداختن در آب، بعد از واجبات سابقه بر دفن است.
و مؤونه تجهيزات غير كفن، از سابق بر تكفين يا لاحق بر آن، از قبيل لوازم دفن يا انداختن در دريا، محتمل است كه مانند كفن، از اصل مال باشد، لكن احتياطِ مناسب به رعايت رضاى ديّان و ورثه، ترك نشود و همچنين مالى كه ظالم براى زمين و نحو آن مىگيرد.
و اجزاى منفصله از ميّت، با او در كفن او قرار داده مىشود و دفن مىشوند؛ و احوط تغسيل آنها مانند ميّت و با خود ميّت است.
و اگر شخص در چاه فوت كرده و ممكن نباشد اخراج او، پس آنچه كه از واجبات ممكن باشد اگر چه فقط استقبال باشد، به جا آورده مىشود، پس اگر ممكن باشد سدّ آن ناحيه كه در آن، بدن واقع است اقتصار بر او مىشود، و گرنه چاه را مسدود مىنمايند و آن، قبر او مىشود و مؤونه لوازمش و قيمت چاه مملوك، مانند مؤونه دفن و قيمت زمين قبر است.