1
ششم و هفتم: سگ و خوك است[1] هرگاه آبزى نباشد، پس هر جزئى از آنها، چه حيات در آن حلول بكند يا نه ـ مانند مو و ناخن و همچنين لعاب دهن و شير و ساير فضلات آنها ـ همه نجس است، و اما سگ و خوك آبى، پاك است.
هشتم: شراب، خواه از انگور باشد يا غير آن. و هر مست كنندهاى كه در اصل، روان باشد،[2] نجس است. و امّا بنك و چرس و مانند آنها از هر چيزى كه در اصل، روان نباشد، هر چند او را ممزوج به آب كنند، پاك است اگر چه به آب بجوشد.
نهم: فقّاع، و آن شراب مخصوصى است كه غالب افراد او از جو مىباشد، و مست كننده[3] نيست، و او
را مى گذارند تا در آن، غليان و جوششى حاصل شود؛ و آن غير
[1] . و در متولّد از دو حيوان، رعايت مىشود صدق اسم؛ و در صورت شك در صدق و عدم علم به نجاست، محكوم به طهارت است در صورت علم به طهارت مادر؛ و در غير صورت علم به طهارت مادر، احتياط ترك نشود، اگر چه طهارت آن، خالى از وجه نيست به حكم اصلِ جارى حتى در صورت علم به نجاست مادر على الاظهر. و اظهر طهارت است در ثَعْلَب و ارنَبْ و فأره و وَزَغه.
[2] . يعنى در اصل، روان باشد با صفت اسكار كثير از آن؛ و انجماد بعد از تحقّق اين دو صفت، موجب طهارت آن نمىشود، على الاظهر. و مجرّد زوال اسكار، بعد از تحقّق اسكار در مايع، موجب طهارت نمىشود، على الاحوط. و گذشت حكم عصير عنبى بعد از جوشانيدن و قبل از تثليث.
[3] . ظاهر اين است كه اسكار خفيف در كثير آن، براى متعارف از مزاجها مخفى است ->
بر غالب، لذا ارشاد و تنبيه در روايات به آن شده است، و بعيد است حرمت و نجاست براى شراب غير مسكر. و همچنين ظاهر، عدم اختصاص به آن است كه متّخذ از جو باشد، بلكه عبرت، به صدق اسم فقّاع با علم به وجود خاصيّت مسمّى به اين اسم در زمان صدور روايات است.
و همچنين اظهر، عدم حدوث وضع جديد است براى فقّاع نسبت به وضع سابقو در زمان صدور روايات.